-
اومممممد
شنبه 24 آذر 1397 20:53
نمی دونم چند روزه ولی ولییی، ورژن جدید کلش همراه با بیل همه چیز اومد. می فهمی؟ دارم دانلودش می کنم. الآن دارم بیل همه چیز رو دانلود می کنم. آخ.
-
معلّق
شنبه 24 آذر 1397 20:19
وقتی می گم گاهی خیلی تباهه وضعیت، از چیزی شبیه این صحبت می کنم که روز اول هفته باشه، بری از کتابدار با جدیت بپرسی: "حالا اصلا امروز چند شنبه ست؟" آدم ناموسا شنبه رو که دیگه باید یادش باشه کیلگ. نباید؟
-
برداشت شما از این پست به مغز خودتان مربوط است
جمعه 23 آذر 1397 00:24
آره می دونم.
-
رویس
جمعه 23 آذر 1397 00:21
میثاقی داره می گه این مارکو رویس خیلی به بوندس لیگا وفا داره، همه دوستاش تک تک دارن می رن لیگای دیگه، این هی می مونه همین جا باز دوستای جدید پیدا می کنه کنار می آد با شرایط. یاد خودم می افتم. از لحاظ وفا داری اینا. کلا شخصیتای مارکو رویسی خیلی شانس بیارن اولین هایی که بهشون می افته خوب از آب در بیاد، وگرنه که دهن...
-
Ginkz
پنجشنبه 22 آذر 1397 23:10
آقا قهرکردنم قهر کردنای قدیم. رفته بودم عین این شکست عشقی خورده ها تک نفره تو کافی شاپ نشسته بودم و کارامل ماکیاتو می خوردم، چ م دانم تو فیلما دیدم گفتم حتما کار با کلاسیه دیگه بذا فازشو ورداریم، اتفاقا یه بار میز رو به رویی هم یک نفر بود مدت ها تکی نشسته بود مثل خودم در و دیوار رو نگاه می کرد، می خواستم دعوتش کنم بگم...
-
لعنت دو عالم
پنجشنبه 22 آذر 1397 10:32
بر کسی که منو علاف خودش می کنه. چقد بی وژدان می تونید باشید آخه. هنوز اونقدر همه شون بچه اند که یک زمان ساده رو نمی تونند فیکس کنند برای کارهاشون. آره عاقا، بچه بازی و عدم بلوغ تو این چیزا تعریف می شه، وگرنه رفتار های به خیال خام خودتون بزرگونه رو حتی حیوان ها هم می تونن انجام بدند. نمی دونم چرا تو جامعه ی ما یک طوری...
-
اخبار فانتزیا
سهشنبه 20 آذر 1397 19:37
سیزن سه ی بچه های بد شانس اول ژانویه می آد. جانوران شگفت انگیز رسما دم بخته! سیزن چهار مجیشنز وسطای ژانویه ریلیز شدنش شروع می شه. آهان کارائیبو که بهتون گفتم دارن می سازن. دیگه... آرتمیس فاول رو پیش رو داریم. فرار از زندانم که همچنان با خودشون و فاکس درگیرن که چه گلی به سرشون بگیرن واسه سیزن شیش. گه گیجه گرفتم، بین...
-
Cole pfeiffer
سهشنبه 20 آذر 1397 00:03
شت من باز یه اپیزود فرار از زندان دیدم، زد به مغزم. حس می کنم دنیا و دغدغه های خودمون چقد بی معنی و بی ارزش و بی هوده س و زیر خط فقره. من واقعا نمی فهمم اینا فیلمه، ابزار مغزی لازم برای تمییز دادن واقعیت از فیلم رو ندارم. پس خل می شم وقتی می بینم. اصلا دیگه لزوم یک جا نشستن و به زندگی الآنم ادامه دادن رو نمی فهمم. این...
-
هنرمند، هنرنُمایی می کند
دوشنبه 19 آذر 1397 01:21
همین که دو تا پست متوالی بنویسی که عنوان هاشون با "عین" شروع بشه از نظر من خودش یک نوع هنر به حساب می آد. تو اسم فامیل با عین من فقط همینا رو می تونم بنویسم: علی عبدی ... بقیه ش قفله! * بیا رفتم از تو اینترنت در آوردم: علی/ عبدی/ عسلویه/ عناب/ عنابی/ عدس پلو/ عندلیب/ عینک عرض شود که، یه شعر جدید از سهراب...
-
حق خوری
یکشنبه 18 آذر 1397 20:57
اینجانب دیگه خیلی خیلی بیش از حد داشت حقش خورده می شد، در یک مجمع عمومی یک پیام هزار خطی بسیار گارد دار و تدافعی و گله دار برای مسئولان مربوطه ارسال کرد تا آگاه بشن. فرض کن تو کلاس خیلی آدم های پر حرف تر، گولاخ تر، خوش صحبت تر و شناخته شده تر از من وجود دارن... ولی الآن من پریدم این وسط. خونم به جوش اومده بود دیگه!...
-
احساس به درختا
یکشنبه 18 آذر 1397 18:33
اینو بهتون بگم بخندید. یکی از استادان عزیز که من جونم براش در می ره برگشته بود داشت به مناسبت روز دانشجو اندکی نطق می کرد... وسط حرفاش برگشت گفت :" شما دانشجوعید. شما فرای اینید. شما باید حتی نسبت به درختای دانشگا هم احساس داشته باشید." با شنیدن این جمله ش درجا خشک شدم به واقع. داشتم فکر می کردم عه منم که...
-
عاق
شنبه 17 آذر 1397 22:19
امروز روز خیلی خفنی بود ها، ولی می شه گفت تهش داره خراب می شه و مامانم تقریبا عاقم کرد. عاق یا آق یا هرچی. حالا درستش کدومه یا آیا کاربردش به جاست رو نمی دونم. ها ها. برو بابا تا الآنشم ما خر هیشکی نبودیم تو این خونه. حالا دیگه رسمی شد. جون باو. من تنهایی رو خیلی وقته یاد گرفتم. سوختی. خیلی وقته چیزی واسه از دست دادن...
-
عیما
جمعه 16 آذر 1397 21:50
من حواسم هستا، جدیدن خیلی دارین تند تند ازدواج می کنین. تابع نمایی شده چیه... امروز داشتن بهم می گفتن آره فلان سال بالایی ه دارو، منو می گی یک احساسات غریبی داشتم.. هی می گفتم مطمئنی؟ مطمئنی خودشه؟ این که هم سرویسی من بود. حالا انگار حکم هم سرویسی من بودن طرف رو از ازدواج کردن مبرا می کنه. :)))) بابا گند بزنن توش، از...
-
بیا بغلم لعنتی
جمعه 16 آذر 1397 09:28
صبح جمعه ی روز دانشجوت مبارک باو کیلگ. بیا بغلم دانشجو جماعت. این دو ترم اخیر تازه یاد گرفتم دانشجو بودن یعنی چه! امسال واقعا دانشجو بودم ها. یعنی الآن خودم دارم با وجود خودم حال می کنم. چند وقت پیش داشتم به این فکر می کردم که خب من الآن سال چهارم و بعد چهااار سال بالاخره تازه یاد گرفتم دانشجو بودن یعنی چه! تازه حتی...
-
مرغ های عشق اندر کتاب فروشی
جمعه 16 آذر 1397 01:14
دوست دارم پست عمیق فلسفی بنویسما، منتها حسش نیست، وقتی فکر می کنم از امروزت چی می خوای به اشتراک بذاری با بچه های وب، این به نظرم "به مذاق خواننده خوش آینده" ترین بخشه. (و البته نه لزوما فاخر ترین هاها) از طرفی نمی تونم با کس دیگه ای به اشتراک بذارمش در حال حاضر و این وقت، از طرفی هم شب جمعه هست و بیایید یه...
-
شست و شوی مخابرات
چهارشنبه 14 آذر 1397 13:21
می دونی چی شد، بعد پنجمین باری که من زنگ زدم و یارو بازم بهم گفت برو سیخک مودم رو بکن تو کون فلان پریز و این جور نخود سیاه ها و من هم برای بار پنجم بره وار قطع کردم گوشی رو، مادرم کار داشت با اینترنت. اومد نشست پای کامپیوتر، گفت کیلگ این هنوز از جمعه تا حالا درست نشده؟ گفتم نه. خشمگین گفت یعنی چی مگه زنگ نزدی بهشون؟...
-
جیجاق
چهارشنبه 14 آذر 1397 05:37
جنس حسی که سید علی صالحی به ریرا داره رو، من به جیجاق دارم. آه جیجاق... جیجاق... نمی دونم واژه رو دارم درست استفاده می کنم یا نه. بلد بودید یادم بدید. فکر کنم کلا به یه دسته ای از خانواده ی کلاغ ها می گن جیجاق. منتها من تو ذهن خودم به هر کلاغی می گم جیجاق. این اولیه خدائیش کلاغ نیست، ولی در راسته ی کلاغ سانان قرار...
-
Shovel of everything
دوشنبه 12 آذر 1397 19:13
وای. وای. وای. خب بیایید تا که بهتون بگم... اصلا اینقدر خوش حالم نمی دونم چه جور بیان کنم. /*کلش باز نیستی، برو مستقیم پی نوشت چون اونجا بهتر توضیح دادم. بعدا که فهمیدی چی دارم می زنم، می تونی برگردی اینا رو بخونی.*/ آقا... کلش، از " بیل همه چیز " رو نمایی کرده! ووووو از اینجا به بعد من می تونم درخت کریسمس...
-
اپراتور مخابرات؛ چرا و چگونه
دوشنبه 12 آذر 1397 00:04
نیم ساعته دارم با اپراتور اینترنت صحبت می کنم و سعی دارم بهش بفهمونم مشکل از اونوره... نه از اینور! مکالمه مون این شکلیه: - اینور مشکلی نیست، احتمالا خط تون نویز داره! - خط ما نویز نداره! - چرا داره! -نه اقا نداره! سال هاست استفاده می کنم، هیچ وقت نداشته. - خب جدیدا نویز گرفته! - نگرفته! - دستگاهی نداری روی خط وصل...
-
اینترنت ایرانسل
یکشنبه 11 آذر 1397 00:49
بعد از یک ساعت تلاش و مجاهدت، برای اولین بار تو عمرم در سن بیست و یک سالگی یک کانکشن از طریق ایرانسل برقرار کردم! بیچاره ایزوفاگوس. نمی دونه چه سو استفاده ای دارم می کنم از دم و دستگاهش. اصلا هم خوشم نیومد از این چیزایی که ایرانسل زورچپونم کرد وصل کنم. امشبی رو مجبور بودم وگرنه هیچ وقت، عمرا. الآنم همه ی اینا رو دارن...
-
اینترنت
شنبه 10 آذر 1397 23:21
قطع شده! الآن غیر مجاز از جای دیگه وصل شدم صرفا بیام اینجا در شادی م سهیمتون کنم. ببینید کی رفته اردو. و در نتیجه ش ببینید کی واسه یه هفته، یکتا پادشاه خونه ست. درخشش تاج رو سرم چشما رو کور می کنه به قدر کافی آیا؟ [عینک دودی] [سیگار] ها ها این هفته ی آذری می خوام خیلی ها رو شدیدا زخمیییی کنم. خونه مال خودم، مامان مال...
-
روباه دمب بریده
شنبه 10 آذر 1397 00:22
- شیری یا روباه؟ - روباه دم بریده. این مکالمه رو از بچگی ها با مادرم داشتیم. تو روز های مهم زندگی... خیلی کم پیش می اومد که اون قدر از عملکرد خودم راضی بوده باشم که با جرئت بگم شیر! حتی گاهی حس می کردم روباه هم کافی نیست... باید ضعیف تر از روباه رو می فهموندم بهش. پس می گفتم روباه دم بریده.(هرچند ظهر کنکور حتی همین...
-
جوک به زبان همایونی خودمان
جمعه 9 آذر 1397 22:25
یکی از آخرین بار هایی که احساس شاخی کردم، وقتی بود که از دوازده تا هفتاش کامپلت بد رست مانده بود روی دستمان (! وی بسیار در دروس مجاهدت می کرد!) و داشتیم به سمت سرنوشت منحوسمان (بخوانید صندلی 107 امتحانات) حرکت می کردیم. خار (لامصب ما را خار صدا می زند، مقابله به مثل می کنیم در بلاگ شخصی مان خار صدایش می زنیم!) آمد...
-
جنگلبانی در کارخانه ی مبل سازی از چوب درخت بید مجنون
پنجشنبه 8 آذر 1397 23:17
ما از تبارِ جنگل ها بودیم. کف دست هامان بذرِ نارون پاشیده بود، سبزی در وجودمان رسوخ کرده بود... پُر جوانه بود... سر انگشت هامان، لانه ی بی کس کلاغِ پَر سیاهِ جنگل سرو ... امن بود: پشتِ شاخ و برگِ چشم هامان، بانگ قطره... بوی خاک گرم و خیس از نمّ باران... بند بند نفس هامان... و پدرانمان سال هاست برای کارخانه ی مبل سازی،...
-
پیش برنامه ۹۷۹۷
چهارشنبه 7 آذر 1397 09:06
سلام به همه ی دوستان گل و بلبلم، آقا صبح روز قرینه ی نه هفت نه هفت تون شدییییییدا به خیر، می بینم که همه تون یادتون رفت و این روز محشر رو بهم تبریک نگفتید نامردا!! عب نداره، ما تبریک می گیم. عرض شود که چن تاتون از پارسال تا حالا دارید اینجا رو می خونید؟ بعد حافظه هاتون سر جاشه؟ یادتونه پارسال چه حرکتی زدم رو وبلاگ؟ می...
-
مرجع تقلیدم شدیم
چهارشنبه 7 آذر 1397 09:05
علی الحساب ۹۷۹۷ رو ولش کنید فردا درستش می کنم، بیایید یکم غیبت کنم پشت سر یکی جیگرم حال بیاد. یکی از دوستای نزدیکم رفت با هویت من بالای سن سخن پراکنی کرد! نه با اسمم، ای کاش با اسمم بود... رفت با اسم خودش، اخلاق من رو، سبک من رو پیاده سازی کرد اون بالا. خیلی تباه. خیلی. نمی دونم بخندم که اینقد شاخ دید ما رو و رفت کپی...
-
چگونه یک عینکی را اذیت کنیم - اپیزود اول
سهشنبه 6 آذر 1397 23:38
بندازینش تو اتاق پرو بدون گیره و میله، ده تا پلیور یقه تنگ (وحشتناک تنگ) بدین دستش، بگین مردی پرو کن و انتخاب کن از بینشون.
-
گودبای پارتی دجَفَر
سهشنبه 6 آذر 1397 23:31
از اینستاگرام خبر رسید یکی از منفور ترین معلم هامون ازدواج کرده. یکی از بچه های اون دوران هم نیست، بشینیم یکم از اخلاق گند طرف دور هم بگیم جیگرمون حال بیاد. چقد تباه. خیلی تباهم. طبیعتا باید یکی باشه دیگه، ولی نیست. فلذا پناه می بریم به وبلاگ اکور پکوری مان از شر نمی دانم چی چی! ولی قشنگ قیافه هاشون رو می تونم تصور...
-
کلمه ی عبور متلاشی می باشد
سهشنبه 6 آذر 1397 21:57
من خودم به عنوان مالک فایل، کم کم نیم ساعت طول می کشه پسورد فایل هامو بشکنم، هک که مطمئن باش نمی شم. بعد اینجوری شده می رم تاریخ تشکیل فایل رو چک می کنم، بالفرض می بینم سال ۹۴... باید بشینم دربیارم تو سال نود و چهار، ذهنم بیشتر درگیر چی بوده که بشه به عنوان رمز استفاده ش کرد. والا گاهی روزا از اینکه می تونم به فایل...
-
جلفیدم، جلفیدی، جلفید!
سهشنبه 6 آذر 1397 18:21
یک کلمه، برگشت در باره ی لباس جدیدم بهم گفت :"جلفه!" خودت جلفی، پیر عصا قورت داده ی زورچپون در دنیای مدرن. جلفی رو واسه جوونا آفریدن اصلا چی می گی شما، بترکه چشم پیر جماعت. افتخار می کنم که اینقدر جوونم و هر چه قدر دلم خواست می تونم جلف دربیام تو خیابون. هاها بیا حاجی بیا، یکم بیا جلفی باش. سرطان نمی گیری.