کیلگارا هستم...
نویسنده ی ناخواسته ی این وبلاگ ناخواسته...
_گاهی اوقات حس می کنم زندگی هم منو تو مسیر های ناخواسته ی زیادی گذاشته... طوری که نمی دونم به کدوم راه برم!_
راستی، وبلاگ منه، حرف های منه، و دیدگاه های من. از شیر مرغ می نویسم تا جون آدمیزاد. به هر حال یه وب ناخواسته موضوع خاصّی نخواهد داشت.
Kilgharrah. I would not have summoned you
If there was any other choice...
mnemailnadaram@protonmail.com
ادامه...
نظرسنجی
جهت تست برنامه نظر سنجی؛ فعلا یه سوال دم دستی ولی عمیق: چیزی که شما در عمق وجودتون هستید، برای جامعه تو ذوق زننده س. چی می کنید؟
جالب بود انسان در چرخ دنده زمان ^_^
یاد فیلم روشنایی های شهر چارلی چاپلین افتادم اگه حوصله فیلم قدیمی داری ببینش جاابه
روشنایی های شهر رو ندیدم و دوست دارم ببینم، ولی اگه بخواییم چرخ دنده ببینیمش، عصر جدیدش هم یه صحنه داره نسبتا شبیه همینه. من خیلی عصر جدیدو دوست دارم. *-* جزو فیلم هایی ه که خوابم نبرده اصلا توش با وجودی که طولانی هم هست. یعنی پای هری پاتر خوابم برده حتی، ولی پای این، نه!
اره عصر جدیدشم جالب بودفقط اگه درست یادم باشه یه قسمت سخنرانی داشت که خوابم گرفت در کل فیلم های چاپلین خیلی خوبه من اون قسمتی که توی یکی از فیلم هاش از گرسنگی چکمه شو می پزه میخوره خیلی دوست داشتم
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
جالب بود انسان در چرخ دنده زمان ^_^
یاد فیلم روشنایی های شهر چارلی چاپلین افتادم اگه حوصله فیلم قدیمی داری ببینش جاابه
روشنایی های شهر رو ندیدم و دوست دارم ببینم، ولی اگه بخواییم چرخ دنده ببینیمش، عصر جدیدش هم یه صحنه داره نسبتا شبیه همینه.
من خیلی عصر جدیدو دوست دارم. *-* جزو فیلم هایی ه که خوابم نبرده اصلا توش با وجودی که طولانی هم هست. یعنی پای هری پاتر خوابم برده حتی، ولی پای این، نه!
اره عصر جدیدشم جالب بودفقط اگه درست یادم باشه یه قسمت سخنرانی داشت که خوابم گرفت در کل فیلم های چاپلین خیلی خوبه من اون قسمتی که توی یکی از فیلم هاش از گرسنگی چکمه شو می پزه میخوره خیلی دوست داشتم