- شیری یا روباه؟
- روباه دم بریده.
این مکالمه رو از بچگی ها با مادرم داشتیم. تو روز های مهم زندگی... خیلی کم پیش می اومد که اون قدر از عملکرد خودم راضی بوده باشم که با جرئت بگم شیر!
حتی گاهی حس می کردم روباه هم کافی نیست... باید ضعیف تر از روباه رو می فهموندم بهش. پس می گفتم روباه دم بریده.(هرچند ظهر کنکور حتی همین اصطلاح روباه دم بریده هم جوابگو نبود.)
خلاصه عرض شود که ما عبارت فوق را از قدیم الایام برای لوزر بودن به کار می بریم. شما چه طور؟
ولی از امروز به بعد، یه حس ویکتوری نابی پشتش داره. عوض شدن معنی ها، یادته؟ گفته بودم تو پست های دور.
هل یس از امروز به بعد.... من دوستی دارم که برام دمب روباه بریده!!!
می خوام بدونم چند تاتون دارید؟
هر چند معتقدم کار به شدت وحشیانه ایه و با چهره ی وگانی محیط زیست دوستانه ی من در تناقضه، ولی... طرف دمب روباهو واسه من بریده، می فهمی کیلگ؟
یه دمب قهوه ای. دمب روباه قهوه ای! بله. این روباه، روباه قصه ها نیست که نارنجی سفید باشه. می فهمی کیلگ؟
این واقعیته، اونا خیال و داستان و فانتزی بود. دنیای واقعی اینجاست... صدامو داری؟
این دنیا بی رحمه. نشاط ش کم تره... آدماش از بیخ خودخواهند... روباهاش قهوه ای اند نه سفید نارنجی... و البته توش آدما واسه اهلی کردن هم دیگه دمب قهوه ای روباه رو از بیخ می کَنند! :)))
اگه دوستامو روی یه محور بخوام مرتب کنم، از مثبت بی نهایت... تا منفی بی نهایت... از باحال ترین تا تباه ترین...
این یارو روباه گیره نمی دونم کجاهای محوره. ولی هر چی بیشتر می گذره، مداده رو بر می دارم و نقطه ش رو بیشتر فشار می دم و پر رنگ تر می کنم تا یادم بمونه که دوست این شکلی رو تو محورم کم داشتم.
هیشکی درک نمی کنه که من چه قدر تیکه ی "و بدانیم اگر کرم نبود، زندگی چیزی کم داشت" صدای پای آب رو دیوانه ام! و الآن، دارم بهش فکر می کنم. که "واقعا اگر کرم نبود، زندگی راستی راستی چیزی کم داشت."
از نوجوونی باهام بوده این حس... حس حسادت به دوستی های بی آلایش!
کمبود یکی مثل رون واسه هری،
یکی مثل نیل واسه تاد،
یکی مثل استیو واسه دارن،
یکی مثل چه می دونم الیوت واسه کیو،
اسکار واسه استرلینگ نورث،
اصن چرا راه دور بریم، تارو واسه سوبا رو که بلدید دیگه،
کمبود یکی مثل اینا همیشه می تونسته قهرمان داستانو به تباهی بکشونه.
خیلی وقته کلا قبول کردم با توجه به ذات خودخواهانه ی آدمی، مال قصه هاست این جنس دوستی ها...
ولی بعضی وقتا هم جرقه ای زده می شه،
و دوباره واسه لحظه ای ذهنم پرت می شه بین کتابا،
و بازم بهش فکر می کنم که شاید واقعا وجود داشته باشه.
مرز فانتزی واقعیتم قاطی می شه به عبارتی.
عجب روزی شد امروز. معروف که شدم. دمب روباه که گیرم اومد. دیگه چی می خوای ازین دنیا لنتی؟ صندوقچه بازه گویا امشب! بخواه!
+ ایزوفاگوس از اخلاق خوب امشبم سو استفاده کرد. هزار تا قول ازم گرفت. عجب ناکسیه. خوب می دونه من کی رو مودم، شبیخون بزنه.
- شیری یا روباه؟
- روباه دمب بریده.
.
- هیچی نگو، فقط بگو شیری یا روباه؟
من این حرف پدرم بهم میگفت:شیری یا روباه؟بعضی وقتا می گفتم پلنگ بعضی وقتا میگفتم گربه یا هیچکدوم...
واقعا؟واقعا تو به دوستی استیو و دارن میگی دوستی!!!!
دم روباه نارنجی و سفید هست ولی در جنگلهای بارانی رین فرست که میشه چین و فیلیپین و بخشی از ژاپن.ما چون کویری و خشک هستیم رنگ حیواناتمون متفاوته مثلا یه مدل گربه توی چین هست نارنجی پر رنگ و قهوه ای ولی همون نژاد ما تو کویر داریم زرد کمرنگه
دیگه میخوامبا این اسم کامنت بدم...از این هم خسته شم با "کِرمه" کامنت میدم. مرسی عح :))
من یه بنده خدایی رو میشناختم در جواب شیری یا روباه میگفت مگه خر چشه بعدشم با یه حس خود کول پنداری خاصی هار هار هار میخندید :)))
پ.ن: آدرس وبلاگتو فرستادم برای PETA Asia، دست جمعی دم روباه کندین پزم میدین؟ :/