-
سال چهار بی شعور
یکشنبه 7 آذر 1400 15:26
اخ که دلم اینقدر از سال چهار بیشعورمون پره که حد نداره. می دونید این روزا اتاق عمل های مختلف می چرخم. امروز رفتم اتاق عمل جدید یکی از مسئول های اتاق عمل گفت وسایلتون رو بذارید تو کمد هایی که روش نوشته بیهوشی. منم گذاشتم تو کمد خالی ای که کلید روش داشت و نوشته بود سال چهار بیهوشی داخلش هم خالی بود و درش هم باز! گفتم...
-
بگذار کارنیج باشد
جمعه 5 آذر 1400 00:02
"ادی بشم، ونوم شدن بلدی؟" به نظرم این می تونه یکی از عاشقانه ترین جمله ها باشه.. گفتم به مناسبت ریلیز ونوم 2، یک پست اختصاصی براش برم! هم زمان با تب سینما های جهان. عزیزم این دو تا کرکتر کنار هم خیلی عشقند. از اون شخصیت ها که ترکیبشون کنار هم زیباست.. و ونوم واقعاااااا گوگولیه! می دونی در کمال سیاهی و خشونت،...
-
قُلدون
پنجشنبه 4 آذر 1400 18:22
به مامانم می گم عه چه گلدون قشنگی بابا خریده! بهم می گه لامصب اینقدر دست به سیاه سفید نزدی اسم وسایلم داره کم کم یادت می ره. قوریه قوری...! می فهمی؟ داخلش چای دم می کنن. :)))) ولی خدا وکیلی شبیه گلدونم هست. روش ازین گل های بنفش کوچیک داره. یادش به خیر ما یک گلدون مشکی داشتیم. قوری مشکی ببخشید. من اینو از شهر دانشجویی...
-
زیبایید اما تو خالی، برایتان نمی شود مرد
پنجشنبه 4 آذر 1400 14:26
داشتم فکر می کردم بیام خطاب به البالو خشکه ی بسته بندی پاستوریزه طوری که شش ماه تو خونه مون بود و امروز تصمیم گرفتم بخورمش این جمله رو بنویسم. که اخ هیچی البالو خشکه هایی که خودمون به خصوص مامان بزرگم درست می کنیم نمی شه! خوردم. مزه نمی داد. ده دوازده شونزده تا خوردم. واقعا مزه نمی داد. انگار آب می خوردم. بهش گفتم...
-
تایلندی
پنجشنبه 4 آذر 1400 02:04
یادمه اون زمانا که ایزوفاگوس کوچیک بود سه چهار ساله اینا، به شکم می خوابیدم بهش می گفتم بیاد رو بدنم راه بره. برام حکم ماساژ رو داشت تمام خستگی هام در می رفت. اونم خیلی براش هیجان انگیز بود چون روی یک فرش انسانی راه می رفت و لقد مال می کرد. معامله ی دو سر سود بود.. گذشت تا امشب که یاد این رسم قدیمی زیبا افتادم! ای کاش...
-
رقص گربه ها
چهارشنبه 3 آذر 1400 00:10
طی سرچ های پریشانه و اشتباه، بالاجبار یک بیماری هیجان انگیز براتون کشف کردم، خودم از شدت شوق دارم منفجر می شم خیلی اسم شاعرانه ای داره: میناماتا در اوایل ۱۹۵۰ ساکنین محلی ساحل شهر میناماتا در استان کوماموتو در ژاپن متوجه رفتارهای عجیب و غریبی در حیوانات آن منطقه شدند. گربهها حرکاتی عصبی از خودشان نشان میدادند و...
-
خوبه براش شعر ننوشتم
سهشنبه 2 آذر 1400 00:07
می دونی کیلگ، من یه زمانی واسه آدما شعر می نوشتم. یادش به خیر... دیگه اوج احساسم رو که می خواستم برسونم شعر می نوشتم. که یعنی تو برام مهمی... من شعرت می کنم چون در واژه ی معمولی نمی گنجی... به مناسبت های مختلف. تقدیم می کردم. شعرام رو پیشکش می کردم به آدما. و واقعا هم کارم خوب بود به عنوان یک شاعر. اون قدیما دبیرستان...
-
چلنج اکسپتد
یکشنبه 30 آبان 1400 22:17
استاده گفت بهت شونزده دادم، اینم در نظر بگیر معدل انترنی جایی تاثیر نداره، حالا اگه فکر می کنی بالاتر می شی، بفرمایید امتحان بدید و شانستون رو امتحان کنید!! و قشنگ صدای ضرب گرفتن انگشتاش و قه قه ته دلشو هم با خوندن پیامش تصور کردم. یعنی قشنگ حس می کنم به چلنج دعوتم کرده میگه یالا جوجو اگه مردی بپر وسط گود!! و منم ازون...
-
قاطر پر زندگی پر
جمعه 28 آبان 1400 01:02
می دونید حس می کنم کاملا می تونم حجم غمی که اومده سراغ اون پسر کولبر پونزده ساله وقتی قاطر هاش رو کشتند و منجر به خودکشی اش شده رو درک کنم. تمام زندگی خودش و خانواده اش بودن اون حیوون ها. کاملا می فهممش. از اینجا فهمیدم می تونم درکش کنم که اصلا به نظرم غیر منطقی نیومد خودکشی برای قاطر ها. تمام زندگی شون رو از این...
-
رایان پف آلود
پنجشنبه 27 آبان 1400 17:42
ولی دیدی یه سری چیزا یهو پشت آدمو خم می کنه. یهو غم رو می فرسته گوشه ی دلت... یهو انگار از پشت خرواری از خاطره ها می کشدت بیرون چک می زنه دم گوشت. من امروز یکی از دوستام رو بعد مدت ها دیدم. گفتم که بیمارستانم رو عوض کردم و بعضی ها رو تقریبا یکی دو قرنه ندیدم. به فضای مجازی هم که می دونید اعتقادی ندارم خب یه سری ها رو...
-
با جرثقیل از دل من سنگ می برند
پنجشنبه 27 آبان 1400 00:07
نمی دونم از عوارض کروناست و من دل نازک شدم، یا نحوه ی رفتار همه ی اطرافیانم با هم میل کرده به سمت توتالی شتی رفتار کردن! خیلی حس می کنم که نمی تونم. استاده بهم گفت یه هفته خوردی خوابیدی پنج شنبه جمعه بیا بیمارستان. بقیه ی انترن هاش رو هم آف کرد. دقیقا با همین لحن زیبا! هم گروهی ام که گفت وقتی یهویی نمی آیی هیچی نمی گی...
-
بازگشت غرور آفرین
چهارشنبه 26 آبان 1400 00:44
فردا می رم بیمارستان. پی سی آر مجدد بدم ببینم منفی می شه برگردم سر کار و درس؟ البته که خودمم حال هیچ کدومشونو ندارم، ولی خب این شغل زیبا حتی تو مریضی ها هم اجازه ی استراحت درست حسابی به ما نمی ده. دو حالته یا کم کم وضعم به بهبود می ره، یا دوباره فردا بر می گردم یه وری می شم. والا روحم هم خبر نداره استاده چه خوابی برام...
-
درد چرا می کشد مرا؟
سهشنبه 25 آبان 1400 00:51
۱. اژدها آستانه ی تحمل دردش پایین بود... ۲. اژدها علی رغم آستانه ی تحمل بالایش، درد می کشید و امانش بریده بود. نمی دانم کدام یک از حالات بالاست. تا به حال درد متاستاز استخوان را نکشیده ام، ولی فکر می کنم همین است. پناه بر ریش مرلین دیگر چه می تواند جز این باشد؟ از این افتضاح تر هم داریم؟ ناپروکسن را به تصادفی هامان می...
-
واقعی یا غیرواقعی؟
دوشنبه 24 آبان 1400 00:44
کرونا چه شکلی است...؟ ساعت ها با زیبا ترین محبوبان من جمله شاه شاهان، محبوب محبوبان دیفن هیدرامین کامپاند، و عموزاده های اصیلش ناپروکسن و لوراتادین و لورازپام در یک اتاق تاریک تنهایید. چه می کنید؟ خب. گاهی کنترل طبع حیوانی خویش خیلی سخت می شود و وسوسه ها از درب و دیوار اتاق احاطه تان می کنند و صدایتان می زنند. کیلگ......
-
CPR OMID
یکشنبه 23 آبان 1400 02:49
این پست را می خواهم به روش قدیم تر هایم بنویسم. آن زمان ها که به قولی کتابی نویس بودم و لم عامیانه نویسی هنوز دستم نیامده بود. چون حالا اجبارا و افتخارا کرور کرور وقت دارم برای انجام کاری که عاشقش هستم، نوشتن! رو راست باشیم، با سبک زندگی بدو بدویی که من دارم، سال هاست، لذتی که الآن در حال تجربه اش هستم را مزه مزه...
-
پای گریز نیست که گردون کمان کش است
چهارشنبه 19 آبان 1400 18:36
پی سی آر نیومده، ولی من دیگه باهاش کنار اومدم. از شما چه پنهون، ته دلم هیچ وقت فکر نمی کردم منم می تونم کرونا بگیرم. فکر می کردم کرونا فقط مال مریضامه و من اسفندیار رویین تنم! خب این از نظر روانی خیلی اذیتم کرد تا بتونم باهاش کنار بیام. ادمی که اون همه بالای سر اون همه مریض تو اون پیک به اون وحشت ناکی رفته و خدمت کرده...
-
مثبت
چهارشنبه 19 آبان 1400 00:44
عزیزانم بدونید خیلی دوستتون داشتم! تست لترال فلو (رپید) مثبت شد، و این یعنی من نه تنها کرونا گرفتم بلکه کرونای دلتا گرفتم.. تست لترال فلو منفی کاذبش زیاده، ولی وای به حال روزی که مثبت بشه. یعنی ریزش ویروس به قدری بوده که حتی این تست که دقت افتضاحی داره رو هم مثبت کرده. به همه چیز گند خورد! بخشم حذف می شه. و حداقل تا...
-
ما کنار خونه مون باشگاه تنیس داریم
سهشنبه 18 آبان 1400 22:09
یعنی عاشق مامانم هستم که هر وقت می بینه دچار بحران اگزیستانسیال و هویتی شدم، فوری می گه: " یکم به خودت برس! برو دنبال کار هایی که دوست داری. تو جوونی. اصلا می دونی ما کنار خونه مون باشگاه تنیس داریم؟ چرا اینقدر زندگی رو سخت می گیری به خودت؟ از امکاناتی که دنیا بهت داده استفاده کن. جایی هستی که خیلی ها ارزو دارند...
-
و هر نفس را دو نعمت است
سهشنبه 18 آبان 1400 16:26
خوبم بچه ها.. به نظرم سرماخوردگی بود! ولی یکی ازون وحشت ناک هاش. دیگه اصلا درد بدن و ضعف ندارم. فقط دیشب تا ساعت سه سوختم، بعدش یهو اکی شد همه چیز. الان فقط دماغم شده ابشار نیاگارا... تو درمونگا جلو استاد اینقدر مف مف کردم، رفت برام دستمال اورد. خودمم خجالت کشیدم... حالا فردا خانواده زورم می کنند برم تست بدم. فقط می...
-
شب چرا می کشد مرا
سهشنبه 18 آبان 1400 01:35
علایمم با سرعت عجیبی وخیم تر می شه. دیگه نمی تونم سراپا بایستم. رفتم زیر سرم... یادتونه گفتم اگه کرونا باشه خودم رو می کشم؟ حالم به قدری خرابه که اصلا نمی تونم حرکت خاصی کنم. ضعف و درد بدن افتضاح و خفن... بدنم داره تو جهنم می سوزه. فکر نکنم تا صبح زنده بمونم. خدانگهدار.
-
و ماهی هایی که دیگر مرا نخواهند دید
دوشنبه 17 آبان 1400 20:48
بیمارستان جدید. پاییز و درد و جدایی. دوستم رو دور انداختم. دیگه نمی تونستیم. دیگه نمی شد. بیمارستانم رو دور ترین جای ممکن رفتم، که دیگه نبینمش. من به همین سادگی خودم رو از زندگی آدما غیب می کنم. توی یک لحظه با تمام وجود می خوامشون و تو لحظه بعد نوتر نوتر می شم. بدون احساس. Mbti که به نظرم چرتی بیش نیست، ولی اگه بخوام...
-
اژدها و کرونا
دوشنبه 17 آبان 1400 20:27
عارضم به خدمتتون از ظهر که رسیدم بدنم شل شده یه وری شدم. میالژی ژنرالیزه، درد مفاصل دست، درد گلو، لرررررز، و الان هم ابریزش بینی. خدایا تو رو خدا خودت رحم کن. من هنوز آرزو دارم می خوام پزشک ناسا بشم. خدایا تو رو خدا کرونا نباشه. به نظرم سرما خوردم. چون امروز سرد بود و مجبور شدم با روپوش تک تو خیابون راه برم. ولی اگه...
-
از شیر گرفتن
دوشنبه 17 آبان 1400 20:17
می دونید، گاهی خیلی تاسف می خورم که می بینم خیلی ها تا این حد حیاتتون رو وابسته به یک فرد خاص می کنید. تن سالم دارید، خانواده ای که (فعلا) داخلش گره ای نیفتاده، و می نشینید افسوس می خورید! روز ها... ماه ها... بعضی هاتون سال ها! که آخ فلانی که دوستش داشتم منو پس زد؟ که وای چه خاکی بگیرم فلانی رفت؟ که من دیگه اون آدم...
-
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود (و بر می گردد)
دوشنبه 17 آبان 1400 01:26
گاهی وقتا که عاشق می شم بد جور بد میشه، مثل امروز می رم کتاب فروشی، می شینم به کتاب خوندن، تهش گوشی ام رو جا می گذارم می آم بیرون . واقعا حس گند و مزخرفی بود با حالت مضطرب و حال مشوش و با شرمندگی رفته بودم به یکی از کارمند ها می گفتم، من گوشی ام گم شده! پنج دقیقه پیش همین جا بود. و فقط نگران عکسای یادگاری و شماره تلفن...
-
شاشیدن سگ رو دیدین؟
یکشنبه 16 آبان 1400 02:02
امروز منم دیدین. به خداوندی خدا سوگند اصلا نمی فهمم به چی این دنیا بدهکاریم که زاییده شدیم برای رنج کشیدن. خودمم باورم نمی شه گاهی خیلی جدی تر و واقعی تر از حدی که لازمه به پتاسیم فکر می کنم. درستش این بود که رنج کشیدن از قانون سوم پیروی می کرد، برای هر رنج دادنی، رنج کشیدنی ست مساوی و در خلاف جهت آن. ولی بیشتر یه...
-
Int kilgh=max
پنجشنبه 13 آبان 1400 18:14
این شما و اینم قهرمان امتحان فیس انترنی. :))) ماکس کلاس شدم، رزیدنت این حقیقت رو بلند کوبوند تو صورت همه (چون جزو نفرات اخر لیست بودم جلوی کل اعضای کلاس امتحان دادم)، و بعدش همه شروع کردند به تشویق و ارج نهادن بنده. :))) زیباست. وقتی امتحان دادم، رزیدنت برگشت گفت، دیدید بچه ها؟ این یعنی سواد. شرط می بندم هیچ کدومتون...
-
قلقلک
چهارشنبه 12 آبان 1400 18:11
این قسمت، هرگز یک اژدهای خفته را قلقلک ندهید! ببینید امروز چی پیدا کردم از سایت نمره ها. این وضعیت منه، وقتی عصبانی می شم و می خوام از هم گروهی هام انتقام بگیرم: نکته اینکه اون دو واحد وسط هم بیسته و از قبل می دونم، فقط وارد نشده! کسی رو دیدید اینقدر فنی و تمیز و مجلسی با سه تا بیست شروع کنه انترنی رو؟ دانشگاهه یا...
-
استفراغ دون ملت شدن
چهارشنبه 12 آبان 1400 07:22
بماند به یادگار از اخرین شیفت شبی که برای اولین بار تو عمرم مریض روم بالا اورد! حالا به صورت پرکتیکال می فهمم تو انیمیشن ها چرا وقتی یکی رو یکی بالا می آره اون یکی هم شروع می کنه استفراغ کردن. جاتون خالی استفراغ خونی با نمای زیبای coffe ground که بوی ماست ترشیده و تعفن می داد. بوی وحشت ناک. با وجودی که من خیلی هم روی...
-
وقتی pcr منفیه
دوشنبه 10 آبان 1400 02:13
مادربزرگم کرونا نبود. خودمم باورم نمیشه که از سرمون گذشت. و دلم گرفته. بی جهت. با جهت. عجیب حس گندی دارم. عجیب. براتون از حس عدم تعلق و اضافه بودن نوشته بودم. نمی دونم چی میشه بعضی اوقات، عجیب حس اضافگی می کنم. تو زندگی ام. تو بیمارستان... تو شهر.. تو کشور.. فلاکت باشکوهیه. چی میشه که یه ادم حس می کنه تا قیام قیامت...
-
نون نخودچی ها
شنبه 8 آبان 1400 00:58
اولین جایی که فهمیدم باید فامیلش رو به فتحه بخونم و نه به ضمه، بعد دیدن ویدیوی نون نخودچی ها بود. که اینجوری شروع می شد:" برای مادر سَبز چَشمم نون نخود چی می بردم از فرود گاه مشهد..." و لحظه ی اوج که:" دختر جوان! نفرینت می کنم. نفرینت می کنم که الهی عاشق بشی..." و فرود: "نمی شه که تو با این...