-
چراغ ها را من خاموش می کنم - اپیزود سوم
سهشنبه 16 بهمن 1397 11:22
- چرا لامپ رو خاموش می کنی، مگه نمی دونی کیلگ از تاریکی می ترسه؟ - پس چرا ما همه ش دعوا داریم که تو تاریکی کتاب می خونه. این مکالمه ی بدیعی بود که من امروز تو خواب شنیدم. اگه بدونید با این استراق سمع های سر صبحی، قلبم تا حالا چند بار تیکه شده. آدم گاهی باید خودشو بزنه به خواب، ببینه بقیه پشت سرش چی می گن. البته من...
-
عکست را از دیوار اتاقم بکنم؟
سهشنبه 16 بهمن 1397 10:35
آره آقا ما دم انتخابات خیلی سیاسی بودیم، یه پوستر روحانی چسبوندیم به اتاقمون، منطق پشتش هم بعد از منطق های یک رای اولی، بیشتر این بود که پوستر به این قشنگی و گندگی و هیبت چروک می شه هر جا بره، پس آویزونش کنیم. حالا هر احدی می آد، دادش در می آد که ای بابا این چرا هنوز اینجاست، برش دار ریختشو نبینیم دیگه عح. این چه...
-
من اینم: امروز یک چهارم عاقل تر از دیروز!
دوشنبه 15 بهمن 1397 23:54
می توانید بروید هش تگ دندان عقل م را از همین زیر دوره کنید و جگرتان حال بیاید از گذر زمان و ببینید ما چگونه ذره ذره عاقل شدیم، یا بهتر، ببینید چه طور زمانه عقل را بهمان تحمیل کرد. آره، ما قرار بود دیوانه های دنیا باشیم، قرار بود دیوانگی کنیم، قرار بود دنیا به ما تعظیم کند، قرار بود ماه و خورشید کف مشت هامان باشد، ولی...
-
هشدار! خاصیت الاستیسیته ی این آدامس رو به اتمام است
دوشنبه 15 بهمن 1397 16:46
خسته ام از بین جناحی بودن. Im fuckin xasteh, Shadidan xasteh, Of being switzerland. حس می کنم یه تیکه آدمسم، هرکس می گیره از یه ور می کشه. حس می کنم تو این سن، واقعا دیگه کشش یه سری بچه بازیا رو ندارم. پیر شدم من دیگه بابا. آدم چه انتظاری داشته باشه وقتی حتی تو بچگی مامان بابا ها از بچه هاشون می پرسند" باباتو...
-
رویای سکنجبین _ ۳
دوشنبه 15 بهمن 1397 02:05
- مرگ بر من. . . - مرگ بر وومن. . . -مرگ بر خرمن. .. -مرگ بر مرمر. . -مرگ بر بربر.
-
رویای سکنجبین _۲
یکشنبه 14 بهمن 1397 17:41
Ep two: "هموگلوبین گلوکوزیله" - عبضی خانومه یک گاااالن ازم خون گرفت. - عی بابا چرا فحش می دی حالا؟ - می دونی من الآن چقدر اکسیژن می تونستم جا به جا کنم با اون خون هام؟
-
اندر باب شهرت ۲
یکشنبه 14 بهمن 1397 17:20
امروز اومدند باهام مصاحبه کنند، - افتخااااار نداااااادم. هاه. یک راهروی تمام، خبرنگار دنبال سر من راه آمد و التماسم کرد. خیلی هاه تر. قابل تامّل: - مصاحبه تون چه جوریاست؟ - چند تا کلمه می گم اولین چیزی که به ذهنتون اومد رو می گید. - یعنی چی؟ - مثلا من می گم "ایران"، شما می گید "غرور". × وااااااااو....
-
جامی پراکنی
شنبه 13 بهمن 1397 02:41
این تکه شعر رو من واقعا درکش کردم. :دی چون یکم گیرایی کلامی م پایینه، اینقدر خوشحال می شم وقتی خودم برای اول بار به تنهایی امورات رو درک می کنم و لازم نیست از کسی چیزی بپرسم. بعد نکته ش اینه که وقتی یه چیزی از فیلتر من یکی رد شد و فهمیدمش، بقیه می تونن راحت باشن و با خیال راحت پردازشش کنند، چون هر چیزی که هست، به هر...
-
چگونه در زمستان استفراغم به درب و دیوار و قفسه های کتاب فروشی پاچید
شنبه 13 بهمن 1397 00:52
کتابی بود در کتاب فروشی، رویش نوشته شده بود: "ادامه ی شازده کوچولو، دارای تاییدیه ی رسمی از بنیاد آنتوان دو سنت اگزوپری." هم زمان که محتویات معده ام فواره می زد به بیرون و می پاچید روی کتاب ها، ساده گفتم "چه طور دلت آمد، آشغال عوضی؟" و مثل آپچاک (هیولای استفراغی بن تن)، کل قفسه را با استفراغ اسیدی...
-
انقلاب سگ ها
شنبه 13 بهمن 1397 00:03
آخ بالاخره یادم اومد. چه ذهن وراجی. می خواستم براتون بنویسم که بدونید، صاحبان سگ قراره شورش کنند. اینو امروز فهمیدم. خیلی مردم رو می تونم دوست داشته باشم وقتی سرپیچی می کنند از قانون. هر نوع قانون شکنی ای جذابیت های مخصوص خودش رو داره. یعنی شما از بچگی هم آدمیزاد رو نگاه کنی، منتظره ببینه بهش می گن چی کار نکن، اصل بره...
-
سوراخ کننده، خورنده، سوزش آور و قابل انفجار
جمعه 12 بهمن 1397 21:18
توی کتاب فروشی. یک سری آهنگ بود. پشت بلند گو پخش می شد. و به حدی مال بچگی ها بود، که جرئت نمی کنم سرچش بدم. حس می کنم....... کمپلت مال یک دنیای دیگری بود. یکی از "زندگی" های دیگه م ................... می دونی فازی که داشتم، این بود که دو شقه از من بود. شقه ی اول ابدا " دلش نمی خواست یادش بیاد." شقه...
-
چه عزیزی که نکردی با من!
جمعه 12 بهمن 1397 17:08
چند تا تون این شعر خارکش پیر رو شنیدید؟ ما در کتاب دوم راهنمایی داشتیم. حالا ایزوفاگوس شده هم سن اون دوران من حتی یک سال بزرگ تر، و هنوز که هنوزه، تسلط من به طرز فک اندازنده ای بیشتره. هاه. شعر رو هیچ یادم نرفته و فقط بعضی بیت ها رو نیاز دارم کلمه ی اول رو بهم بگن. بسیار خوشحالم که یادم نرفته. خودش هنگ کرده اعصابش...
-
تست های روانی
پنجشنبه 11 بهمن 1397 23:13
از یک ساعت پیش، مادر ما یک کانال تست های روان شناسانه پیدا کرده، و از من هم می پرسه. که مثلا اول چه شکلی رو می بینی؟ به نظرت تصویر چی داره می گه؟ به نظرت کی قاتله؟ به نظرت کی اول می میره؟ و از این اراجیف. بعد کف کرده از جوابای من، هی هر بار بر می گرده می گه قبول نیست بابا تو همیشه سرت تو اینترنته، همه رو از قبل دیدی!...
-
کمر سامسا را چه کسی شکست؟
پنجشنبه 11 بهمن 1397 17:50
درب حمام رو باز کردم، گفت "خرچ" درب رو بستم، باز گفت "خرررچ" غیژ حاصل از کمبود روغن نه ها، خررررچ. رفتم دقیق چک کنم. پشت لولا وایستادم تاببینم این صدای بدیع حاصل چه چیزی می تواند باشد. برای بار سوم، درب رو باز کردم، "خررررچ" سوم رو که شنیدم، یک موجود سیاه رنگ از لای لولا حرکت کرد و اومد...
-
اندر باب شهرت
پنجشنبه 11 بهمن 1397 12:26
من مشهورم. این رو دی روز می خواستم بذارم ولی فرصت نشد. (تاریخ را دست کاری کردیم.) اونا رو می بینی اون گوشه؟ طرفدارامن.. فکر می کردم این همه زوری که می زنم برای گم نام موندن تا حدی اثر بخش باشه. ولی بازم مشهورم. آخ. مجازا نه ها، واقعا!
-
مقاله هایی که باید بدهم
چهارشنبه 10 بهمن 1397 18:02
وقتی اچ ایندکسم به حد کافی بالا رفت و چند تا مقاله م تو نیچر و ال زه ویر چاپ خورد، دو تا مقاله ی زیر رو می نویسم و ریفر می شه همه جا و همه مون رو راحت می کنم. ۱) تاثیر مفید موسیقی شیش و هشتی با صدای چهار انحراف معیار بالاتر از حد نرمال در بهبود تمرکز و عکس العمل های رانندگان و جلوگیری از تصادفات ۲) تاثیر مفید سرعت...
-
Acute suture
چهارشنبه 10 بهمن 1397 01:04
بنده هم اکنون دارم بخش چهار بیمارستان تخت ۱۶ رو به آی سی یو تخت ۷، بخیه می زنم. بلای که بودم من. جان خودم یادگاری می شه این بیگاری ها و تف مالی ها. برگشتم بهش می گم عه اسمش مشهده. می گه دیگه پس واقعا یا خود خود امام رضا. :))) شایدم مهشیده. چه م دانم. پ.ن. گور باباش، نمی تونم دیگه. از چشم هام داره اشک می آد از خستگی....
-
باد وزیدن گرفت و رفت لای شاخ و برگ بید مجنون کرک و پر ریخته
سهشنبه 9 بهمن 1397 15:18
امروز تو تهران باد رسما داشت منو می برد! به جان خودم. یه لحظه حس کردم پای چپم از زمین جدا شد و حس معلق شدن تو فضا رو داشتم. و دقیقا چهار ساعت تمام با یکی بچه ها داشتیم از میز عقب، ویدیو ی تحلیل های دیروز و مصاحبه ها و حواشی رو می دیدیم و نقد می کردیم. اون رفته بود کافه فوتبال رو دیده بود. گفتم من خوشم نمی آد از تو...
-
کی روش
دوشنبه 8 بهمن 1397 20:38
جدا کی روش می خواد بره؟ آقا من نمی دونستم. اینقدر گفتین گفتین حال منم گرفته شد. کی روش خیلی خفنه بابا نذارن بره. چشماش که آرامشه اقیانوسه رسما، تیم رو هم تا حالا ندیدم کسی تو کل تاریخ بتونه به اینجا ها برسونه. اون برانکوی خل وضع خوب بود مثلا؟ نکنید آقاااااا. من تیم ایران رو با کی روش دوست دارم. یعنی حتما باید قهر کنه،...
-
Yawwww
دوشنبه 8 بهمن 1397 19:31
جای پیشرفت که خیلی دارند، ولی من امروز به خاطرشون کلاس کنسل کرده بودم به هر حال. کاش دژاگه به جام می رسید. من به کی بود گفتم، اصلا یادم نیست اینجا بود دانشگا بود کجا بود با کی بود چی بود. فقط یادمه برگشتم گفتم سخته بین سوباسا اینا و ایران انتخاب کردن برام. چه "یا" ی می کشن ژاپنی ها. Yaaaw
-
پاسخنامه ی پست یک هزار و سی صد و هشتاد و نه
دوشنبه 8 بهمن 1397 14:32
این رو یادتونه؟ پست ۱۳۸۹. بله. با افتخار، ۱۹ رو ازشون "گرفتم." "ندادن"، ولی "گرفتم"! نمی دونم بخندم به وضع آموزشی دانشگاه، یا گریه کنم. جایی که توش مقاله ای که روش سه روز وقت گذاشتم اصلا خونده نشد و تازه بعد اعتراض لطف کردند رفتند تازه باز کردند فایل های من رو و فهمیدن اییی گویا بدک هم...
-
خوش حال و شاد و خَن دا نَم
یکشنبه 7 بهمن 1397 23:49
این رو ما دبستان بودیم سر صف می خوندیم. من امروز واقعا خوشحالم. خیلی خیلی خوشحالم. :))))))) حس می کنم همه چیز زیباست. همه ی آدم ها خفنن. مهربان هستند. خودخواه نیستند. زندگی ارزشمنده. کلی چیز برای تجربه هست. دلیلی برای تنفر نیست. از صبح تا حالا خیلی خندیدم. خیلی نگاه کردم. دعوا کردم. شرارت به پا کردم. سلفی گرفتم. صفر...
-
صفر دوم
یکشنبه 7 بهمن 1397 17:12
به من لطف کردن "دادن" صفر. من که عرضه نداشتم صفر بگیرم خودم تنهایی آخه، می دونی. لطف کردن "دادن". بهش رفتم می گم چرا؟ می گه چون سر کلاسم حرف نزدی. گفتم چون ایده ای نداشتم در مورد مبحث، در صورتی که بقیه ی کلاس ها، پیش خوانی و حفظ کرده بودند و به همه بیست دادید. گفت من برام مهم نبود حتی اگر غلط می...
-
چمدانش را بلند کرده بودم و قلبم یک چیز هایی می شد
شنبه 6 بهمن 1397 21:53
یکی از بچه ها داشت می رفت شمال الآن، اینقدر ناخودآگاه موقع خداحافظی دلم گرفت که نگو. یه احساس خیلی خیلی خر. این برای من دقیقا همان جنس احساس پرواز فاوکس تو آسمان صحنه ی آخر شاهزاده ی دو رگه ست. همون آهنگ دِ فرندز، نیکولاس هوپر. بهش گفتم "صدای کشیده شدن چرخ چمدان روی آسفالت رو دوست دارم." گفت "آره منم...
-
کار ایران دیگه واقعا با خداست
سهشنبه 2 بهمن 1397 23:56
راستش من همیشه خیلی خودم رو کوچک تر از اون می بینم که در مورد چیزی اظهار نظر کنم، همیشه فضای ذهنی رو باز می ذارم، درس احتمال عشقمه، پس همیشه کم ترین احتمال ها رو هم در نظر می گیرم، سعی می کنم دنیا رو از چشم همه ببینم، طرف همه رو بگیرم، همه رو یک دسته کنم، تفرقه ها رو فیصله بدم. ولی به قطع یقین می گم کسشر...
-
اسم کتاب جدیدم
سهشنبه 2 بهمن 1397 01:26
داشتم دو تا پست قبل رو باز خوانی می کردم، به این نتیجه رسیدم "سقفِ قفس" هم عجب جناس قلب کشف نشده ی محشریه واسه اسم کتاب شدن. وسواس واژه. با وسواس واژه طرفم من. سهراب سپهری ام این مرضو داشته بابا. مطمئنم. برای همین خیلی هم ناراحت نمی شم وقتی به خودم می آم می بینم یه ترکیب واژه ای رو نیم ساعته دارم با خودم...
-
Shovel of nothing
دوشنبه 1 بهمن 1397 21:06
حتی شاید باورت نشه، من هنوز که هنوزه بیلِ همه چیز رو تست نکردم. شیش هزار تا جم دارم اون تو، یحتمل می خوام ببرم سر قبرم. این بار آپدیتش رو هفتاد و سه درصده.
-
دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه ی فحش دادن آموخت
دوشنبه 1 بهمن 1397 19:48
بیایید براتون از یکی از عشق ترین استادای جهان، فحش یادگرفتم. برگشت گفت: "این فلسفه های تستیکولار چیه به هم می بافید؟" "فلسفه های تستیکولار" "فلسفه های تستیکولار" ادبیات این موجود پسندیده شد. شدیدا. قویا. اکیدا قویا حتی. خیلی قشنگ تر از ما ها حرف می زنه اقلا. فحشای این دوران تکراری شده،...
-
مهمان ما باشید، یک هفته کلم پلو
دوشنبه 1 بهمن 1397 19:34
به جای کاهو رفتم کلم خریدم. وحشت ناکش اینجاست که بهم گفت همشو می دم خودت بخوری عزیزم! گاهی از میزان هپروت بودن خودم، حالم به هم می خوره. چقد گیج. اعصابم خورد شد. یه کاهو بلد نیستی بخری، یه کاهو!!
-
زهر خوران
یکشنبه 30 دی 1397 08:18
" کاشه را فرو دادم، رفتم در رخت خواب خوابیدم، همچین خوابیدم که شاید دیگر بیدار نشوم! این فکر هر آدم عاقلی را دیوانه می کند، نه هیچ حس نکردم، زهر کشنده به من کارگر نشد! حالا هم زنده هستم، زهر هم آنجا در کیفم افتاده. من روئین تن شده ام، روئین تن که در افسانه ها نوشته اند. زهر به من کارگر نشد، تریاک خوردم فایده...