" کاشه را فرو دادم، رفتم در رخت خواب خوابیدم، همچین خوابیدم که شاید دیگر بیدار نشوم! این فکر هر آدم عاقلی را دیوانه می کند، نه هیچ حس نکردم، زهر کشنده به من کارگر نشد! حالا هم زنده هستم، زهر هم آنجا در کیفم افتاده.
من روئین تن شده ام، روئین تن که در افسانه ها نوشته اند. زهر به من کارگر نشد، تریاک خوردم فایده نکرد.
چه سمج! چه ترسناک! نه این یک قوه ی ما فوق بشر بود...
آری من روئین تن شده ام، هیچ زهری دیگر به من کارگر نمی شود...
آیا دست من زهر را نوشدارو می کند؟
لابد اگر اژدها هم مرا بزند، اژدها می میرد..."
هعی..
کنسرو هم کنسرو های قدیم
فکر کنم باید بگی سم هم سم های قدیم.
ریمیکس خداروشکر سالمی
آره دیگه اینجوریاست. سم اثر نکرد!
رواست که من سر ظهر بیام چک کنم ببینم مردی .. روم به دیوار ولی الان پنجاه پنجاه ست ناراحتی و شادیم ..آقا بنکسی اسکای شمایی .. هعی.. آخرش نمرد که بفهمیم کی هست تتازه روئین تنم شد(با لقد به دیوار بلاگ می زند و سر در گریبان خارج می شود )...
ای بابا ای بابا،
من شخصا شرمنده ام. :)))
دفعه ی بعد قول می دم بیشتر بادمجون بخورم. :دی
مشکل از محیط کشت کنسرو هاست
سخت شد دیگه
محیط کشت یعنی چه
خود فردین یعنی چه اصلا