امروز اومدند باهام مصاحبه کنند،
- افتخااااار نداااااادم.
هاه.
یک راهروی تمام، خبرنگار دنبال سر من راه آمد و التماسم کرد.
خیلی هاه تر.
قابل تامّل:
- مصاحبه تون چه جوریاست؟
- چند تا کلمه می گم اولین چیزی که به ذهنتون اومد رو می گید.
- یعنی چی؟
- مثلا من می گم "ایران"، شما می گید "غرور".
× وااااااااو. غرور! بچه ها، غرووووووووور!
قووور قووور.
یه بار اون برنامه هه بود که صبح میومدن پیاده روی خانوادگی اومد شهر ما...مام تیپ زدیم (شبیه عقب افتاده ها شده بودیمااا) رفتیم بیرون مصاحبه بدیم.
خیلی اتفاقی از جلو مصاحبه کنا رد شدیم و خیلی اتفاقی افتادیم جلو میکروفن طرف.
گفت شما ورزش می کنید؟
گفتیم آره آقا..ما هر روز صبح تا پای اون کوه میریم و برمیگردیم!
طرف یه نگاه کرد و گفت باشه..ولی..
و قطع کرد رفت.
.
.
پخشش هم نکردن بور شدیم :(
خب ورزش می کردین دیگه. مشکلش چیه.
منم خیلی مصاحبه کردم پخش نشدم.
ولی دوبار از تلویزیون ملی پخش شدم. سوووز. :))))
من هر زمانی که بوده با حداکثر سرعت ازجلوی دوربین فرار کردم همین.
ای بابا. چرا.
کلا هر مصاحبه ای؟
دوست نداری جلوی دوربین باشی یعنی؟
برای دوربین ندیده و تریبون نداشته ای چون من قابل درک نیست خب.
عقده ی سخن رانی و مصاحبه دارم به شخصه.