-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
Jimmy : What girl wants to dance with a guy who looks like he should still be in Gymboree? Carl : [ quietly ] I didn't think we liked girls yet, Jim. Jimmy : Oh, we don't, we don't, no, not yet. However, one day, Carl, an influx of hormones that we can't control will overpower our better judgment and drive us to...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
. . . . . . . . . . . . . . به من می گه کاندوم بپیچ دورش!!! نه واقعا؟ کاندوم بپیچم دورش؟ :| هیچی دیگه وانمود کردم شنیدم گندم. :{ 1395/07/09 @ 13:09
-
دو تا شاخ رو سر، دو تا رو شونه، یکی رو دماغ، چند تایی هم رو دست و پا
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
اوهوم. رضا صادقی فلجه. و مدیونید فکر کنید من نمی دونستم 1395/07/04 @ 23:11
-
آموزش سینک کردن فایر فاکس
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
1395/05/18 @ 18:29
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
تیر و تبر ببر به بر پیر تیزگر گو: تیر تیز کن بتر از تیر تیزبر یا تیر تیز کن تبر از تیر تیز تر 1395/05/10 @ 13:32
-
من کله مکعبی رو پیداش می کنم/////
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
سلام. راستش مشورت می خواستم... من خیلی وقته که می خوام این کامنت رو بنویسم. دست دست می کنم تا شاید یادم بره... ولی الآن دیگه نمی تونم خودم رو نگه دارم. وسواس زیادی دارم برای نوشتن این کامنت. اون قدر زیاد که مانع نوشتن ش می شه. برای همین تا ته می نویسم و بدون نگاه کردن یا بازبینی کردنش ارسال ش می کنم. شرایط منو که می...
-
اندر احوالات یورو و کوپا
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
من هر چه قدرم که از چشم درد در حال مرگ باشم نمی تونم بیشتر از این مقاومت کنم و از چیز های دیدنی (در ورژن مودبانه ش البتّه :-" بد برداشت نکنید!) دور بمونم. بیشتر از اینم نمی تونم تحمل کنم نیام پای پی سی اینا رو آپلود کنم رو بلاگم. خب حالا سعی می کنم بدون عینک و حتی چشم بسته تایپ کنم که به چشمای به درد نخور مسخره م...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
انسان عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود: تبصره 1- گوسفند اگر عاقل هم باشد از یک سوراخ تا 12 بار جای گزیده شدن دارد. تبصره 2- درست است که انسان عاقل نباید از یک سوراخ گزیده شود، ولی حواستان باشد که سوراخ های دیگری هم برای گزیده شدن وجود دارد. تبصره 3- انسان هر چقدر هم عاقل باشد ممکن است ماره بگوید: این دفعه خدایی قول...
-
عاجز از تصور
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
یکی از بچه های دانشگامون باباش مرده. خب؟ مرده! من نهایت ارتباطم با طرف در حد یه سلام و احوال پرسی بود؛ که اونم اکثر وقتا به علّت خجالت بیش از حدم یا سلام رو می خوردم یا اونقدری آروم می گفتم که طرف نمی شنید! ولی می دونی... الآن بند بند وجودم داره می لرزه. من حتی برای یک بیلیونیوم ثانیه نمی تونم خودم رو جای اون دختر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
با سلام. به نظرم تقدیر نمی کردید خیلی بهتر می بود. حداقل از ورودی های 94. بچه های ترم دو هنوز نمره های دو واحد روان شناسی شون نیومده بود اون زمان! رو چه حسابی نفرات برتر رو مشخص کردید و یه جنگ روانی راه انداختید بین دانشجو ها؟! آیا نفرات برتر رو پیشگویی کردند واحد آموزش؟ آیا خواستید با این عمل خلاقانه توانایی تقدیر...
-
و اتوبوس هر هفته باحال تر از هفته ی پیش...
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
1394/08/19 @ 23:05
-
no name recently
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
هه! به اینا "افتخار" هم می کنین؟ نصف قبولی هاتون سهمیه ست. نصف دیگه ش هم پردیس. بعد اینا رو پتک کنید برای ورودی های جدید! که چی؟ ما خفن بودیم که بچه های سهمیه ای مون اینجوری قبول شدن! چرا نمی گید که عملا مفت کاری کردید تو سال پیش دانشگاهی ما؟ اصلا براتون مهم بود کسی مثل من؟ منی که خوندم و نتیجه نگرفتم؟! منی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
آرماگدون مستفیض درسته. مستفیذ غلطه به خدااا 1394/05/19 @ 13:16
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 6 آذر 1396 09:06
تَرا کُنش! نه تران کش... نه تراک نش... هیچ کدوم. 1394/04/17 @ 01:53
-
دهکده ی آبی پارس
یکشنبه 5 آذر 1396 21:26
ببین من اگه یه پارک آبی داشتم و می خواستم برای سانس شبانه ی مردونه ش تبلیغات کنم با پیامک، یه متن بهتری از متن زیر انتخاب می کردم. یا حداقل اینقدر تک کلمه و تلگرافی پیامک نمی دادم. واااااای: " آقایان، امشب، تا ۲ بامداد، ۲۵ تومان. دهکده ی آبی پارس." بعد آخه نکته ش اینه که فقط اون چهار تا خط اوّل تو پیش نمایش...
-
غذا
یکشنبه 5 آذر 1396 19:07
وای خودم باورم نمی شه. داشتم محاسبه می کردم دیدم از دیشب ک شام خوردم، تا الآن که شیش عصره به غیر از یک دونه سیب و مقادیری آب چیز دیگه ای نخوردم. حالا اگه ماه رمضون بود و می خواستم روزه بگیرم، دقیقا جیک ثانیه بعد سحری اینقد گشنه م می شد که دلم می خواست کل یخچالو با محتویات بچپونم تو شیکمم. مامانم هر وقت این وضعو می...
-
شکار گوزن
شنبه 4 آذر 1396 17:26
البتّه من داشتم مطلب دیگه ای رو گوگل می کردم، ولی خب... : در نظریه بازیها ، شکار گوزن (به انگلیسی : Stag hunt ) بازی است که تضاد میان امنیت و همکاری اجتماعی را شرح میدهد. این نظریه باعنوانهای بازی اطمینان (به انگلیسی : assurance game )، بازی هماهنگی (به انگلیسی : coordination game ) و دوراهی اعتماد (به انگلیسی :...
-
هلو
جمعه 3 آذر 1396 21:11
الآن در خفا عکس جوونی های مامانمو دیدم با این مانتو های اپل دار تا روی قوزک پا و عینک ته استکانی.هوووووف. هلویی بوده واسه خودش با اون تیپ و قیافه... خواستم بگم نه وجدانا آفرین بابام خیلی خوش سلیقه بودی. خوشم اومد، طرف اصل جنسه. پ.ن: آقا اینو دی روز نوشتم تو نوت تبلتم چون بهم گفت کیلگ عکسای گالری م رو به راست بزن نگاه...
-
Black Friday
جمعه 3 آذر 1396 11:33
من تا همین چند روز پیش نمی دونستم جمعه ی شوم و سیاه تری از هفدهم شهریور هم وجود داره. تو کتاب درسی اینجور به ما می گفتن خوب: گلگون شد/ ژاله خون شد/ خون چه شد خون چه شد خون جنون شد... (که من این شعرو خیلی خیلی ها دوس دارم حتما یه روز آهنگشو می ذارم رو وبلاگم دیوونشم اصلا. شاعرشم سیاوشه. کسرایی کسرایی.) اگه دست خودم بود...
-
پسا خودکشی
چهارشنبه 1 آذر 1396 17:42
دیشب بالاخره فرصت کردم و دلم خواست با یکی از دوستام راجع به اون جوون، علیجانی ک خودشو کشت حرف بزنم. هم دانشکده ای بودن. می دونی چی بهم می گفت؟ اوّل ک برگشت گفت کجای کاری مال یه ماه پیشه. گفتم اکی باشه می دونم. و بعدش گفت طرف افسرررررده بود کیلگ...! بدجور. باز خوبه دانشگا خوب هندلش کرد که عواقب نداشته باشه. همین. و با...
-
گرگ گرسنه ی تاج دار با مقادیر قابل توجّه ای از co2 در زمین فوتبال
چهارشنبه 1 آذر 1396 17:10
آقا یه کاری قراره برام انجام بدن، از زمانی ک بهشون گفتم عینهو توپ فوتبال منو به هم دیگه پاس می دن. اون میگه بچّه ی توعه تو مادرشی، این یکی می گه خجالت بکش مرد گنده بچّه ی خودته تو پدرشی. خلاصه من نمی دونم آخر کدومشون موفّق می شه دروازه ی حریفو باز کنه، کلا از صبح تا حالا انواع و اقسام کارهاشونو انداختن امروز که دیرتر...
-
آذر
چهارشنبه 1 آذر 1396 13:04
به عنوان یه تصمیم چپ و راست کن در چُنین روز رُندی، علنا رفتم با چند تا از بچّه های شر و بسیار بشاش مون طرح دوستی ریختم به این امید ک نجات داده بشم. فلذا از این به بعد من رو مغموم نخواهید دید چون رفتم عضو گروه دلقک های دانشگا شدم رسما. ؛) محبوب بودن کلا کار سختی نیست همش نقش بازی کردنه و ببین باور کن کیلگ که من به شدّت...
-
جااااااا<درد> رررررررر
دوشنبه 29 آبان 1396 23:02
بدبختی اونجاس، گاهی این قدر قوی بازی در آوردی و یه سری درد هات رو داد نزدی که تهش باید نبرد تن به تن کنی با بقیه تا بهشون ثابت کنی نه وجدانا به پیر به پیغمبر منم تجربه ش کردم. بعد دقیقا در همون لحظه پتک می کنن می کوبن تو سرت می گن، ناموسا؟ برو بابا نچ دروغ نگو. پس چرا هیچ وقت نگفتی؟ د نکشیدی دیگه...! مگه می شه همچین...
-
و وقتی می گم طرف هنوز بچّه س دقیقا از چی حرف می زنم
شنبه 27 آبان 1396 13:15
همین جور یه سر زدم، فکم افتاد. گااااد. ببین کیلگ من دیگه دوران اعتیادم به کلشو پشت سر گذاشتم، از مزیت های سال اوّل دانشگا بود. هیچ سالی به اندازه ی اون سال از بی کلشی داغون نشده بودم. مثل این شیره ای ها شده بودم. می رفتم خوابگاشون که اینترنت بگیرم بازی کنم. صندلی م سر کلاس می شد جایی که خوب وصل شه به وای وای آشغال...
-
طرف قلبش کف پاشه
جمعه 26 آبان 1396 10:23
توجّه نمی کنن. به من توجّه نمی کنن. نوشتم که اگه یهو مردم، بعدا پلیس بیاد، ایمیلم رو هک کنه، بعد از تو ایمیلم به وبلاگم برسه بیاد اینجا بفهمه چرا مردم. سه ساعته، دارم کف پام یک نبض مسخره ای رو حس می کنم. هی تو خواب به خودم می گفتم ولش کن خوب می شه، تهش دیگه دیوونه م کرد بیدار شدم. حتّی الآنم ک بیدارم با مصریت تمام به...
-
خخخ
چهارشنبه 24 آبان 1396 16:18
بچّه ها بچّه ها مکالمه ی بین مامانم و داداشم الآن خود سوژه س. سوژه ترینه. وای. دارم از خنده می میرم. :)))) حالا شاید بزرگ تر ک شدم و زنده موندم و قلمم بی پروا تر شد، براتون با جزئیات نوشتم. ولی وای. حالا قدر منو می فهمه. قدر داشتن یک بچّه ی خجالتی و درون گرا. پاچیدم از خنده. :))))) پ.ن: ای کاش یه ویس ریکودر کوچیک قدر...
-
می گم جهان سومی، پاره پوره م نکنین فقط
چهارشنبه 24 آبان 1396 13:02
مورد داشتیم استاد ژنتیک، استاد تغذیه، استاد فیزیو و ... جلسه اوّل اومده، بعد سلام همچین جمله ای گفته: "من استاد فلانی هستم. و بچّه ها مثل خودتونما. من پزشکم. دکترم! اوّل هفت سال پزشکی خوندم و بعد پی اچ دی این رشته رو گرفتم و الآن در خدمت شمام." این یعنی چی؟ یعنی فرهنگ در حدّیه ک تو این مملکت تا قشنگ نکنی تو...
-
عصری با کیلگ در خوش مزّه ترین هات چاکلت دنیا
سهشنبه 23 آبان 1396 23:01
و امشب من خوشمزه ترین هات چاکلت زندگی مو خوردم. گرچه همچین آمار شاقی هم نیست... چون من تو کل عمرم اصلا هات چاکلت نخورده بودم. :دی شاید یکی دو بار با بچّه ها که رفتیم اینور اونور خورده بودم باشم یادم نیست راستش! برای همین می تونم به این اتّفاق لقب ترین بدم خوب. در حقّش هم بی انصافی نکردم. امروز عصر با مادرم بحثم شد....
-
جمله ی گند گاندی
یکشنبه 21 آبان 1396 21:42
ما جزوه هامون تو دانشگا اینجوریه که تهش یه شعر عاشقانه ای، جمله ی حکیمانه ای چیزی می نویسن فضا تلطیف شه بالا نیاریم از حجم کوفتی بودن مطالب. ته این جزوه ای که الآن دستمه، از گاندی نوشته ک: " شما می بایست مظهر تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید." ببین مُخ ش خیلی می کشیده کاریش ندارم. لبخند تو عکساشم...
-
سوت شفری
جمعه 19 آبان 1396 18:46
دو هفته گذشت از دربی، و گفتم اقرار کنم که می خواستم ولی تا الآن موفق نشدم که یاد بگیرم. به جاش فوت شفری رو اختراع کردم. خیرشو ببینی. حوصله ی کشتن خودمم ندارم، هر چند گفته بودم خب، ولی به هر حال... ولی یه روزی می آد ک یاد می گیرم؛ و اون قدر می زنم که حرصم بخوابه، شیشه ها بشکنه، و دیوار صوتی نابود شه.