Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

مادر می گه

نکن اینجور خلبان شون وارد بوده

لاشه هم پیدا نکردن هنوز

شاید تونسته یه جا فرودش بیاره

مادربزرگم می گه

اینقد خود خوری نکن

شاید اصلا هواپیما ربایی باشه

رفتن یه کشور دیگه واسه خودشون دارن کیف می کنن الآن

بدش می اومد بهش بگم "این"

می گفت این به درخت می گن

سر همین خیلی باهام تلخی می کرد

نازک نارنجی ترین بود

بار ها با همه قهر کرد شیفت دیلیت کرد

من پا درمیونی می کردم آشتی شون می دادم

یه روز جزوه هاشو ازش کش رفتم

خیلی خرخون بود

خرخون کلاسمون بود

جزوه نویس ینی

تا یه ماه باهام تندی می کرد

دارم به دستخطش فکر می کنم

دست خطش یونیک بود

بین همه ی دست خطا مال اینو تشخیص می دادم 

یه طور خاصی می نوشت

گشاد گشاد

هی بهم بگو 

تو الآن روحی چیزی شدی؟

الآن داری منو می بینی یا چی؟

الآن می تونی پرواز کنی؟

می تونی سیر مکان کنی؟

می تونی در یه لحظه تو دو جا باشی؟

می تونی از لا دیوار رد شی؟

چرا من اینجوریم؟

چرا تنها مشکلم با زندگی مرگه

و دقیقا همینه که چپ و راست می کوبونه تو صورتم

چرا سه هفته قبل کنکورم عموم مرد

سه هفته به علوم پایه دوستم؟

یک ماه قبلش مینام؟


تو یه هواپیمای شصت نفره!

از نظر احتمالاتی ما هفتاد و پنج میلیون نفریم.

احتمال انتخاب پنجاه نفر از بین این همه چیزی نزدیک صفره!

می فهمی اینو؟

الآن همه ی کتابای احتمالات رو می کنم تو حلقوم ریاضی دانا

من از یه احتمال صفرم باید بکشم؟


تا حالا پشت  "دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشدِ" یه مُرده موندین؟

چون من موندم. 

داره اسماشونو می خونه

به خودم می گم نه گوش کن بازم، شاید اسمش این تو نباشه

و اینو با این فرض به خودم می گم

که دایی ش یه ساعت پیش گفت...


می رسه به اسمش

زوزه می کشم

بابابزرگ می گه 

آدم باید بنیه داشته باشه،

خب خدا رحمتش کنه


راستی بهم بگو...

مُردن...

درد داشت؟

چی کشیدی؟

وقتی داشتی می مردی چی کشیدی؟

اون ماسکا 

اون جلیقه ها افتادن پایین از رو سقف؟

دستاتو گرفتی به دسته ی صندلی وقتی با سرعت به اون همه برف نزدیک تر می شدی؟

راستی پنجره ی کناریت باز بود یا بسته بود؟


بهار کوچولوتون چی داره می کشه الآن؟

من چه شکلی تو چشای مادرت نگاه کنم؟


وای لعنتیا چرا به من تکست می دین که این خودشه یا نه

کجا بودین قبلنا؟

چرا اینقدری ولش کردین ک یه شماره ازش نداشته باشین الآن

اون سالی که کنکور قبول نشد هیشکدومتون به فکرش بودین 


ولم کنید بمیرم به حال خودم

هر کیر خری که هس

مرده

تموم شده رفته طرف



بابابزرگم می گه

"امیدم، گریه نکن،

قوی باش، 

همش بدبختیه واسه ملت ایران."


الهییی بمیرم

الهیییی بمیرم

دارم آتش می گیرم

دارم می میرم

الآن دارم با یکی دیگه از بچه ها صحبت می کنم

می گه کیلگ گفتن مرگ همه شون تایید نشده هنوز

لعنتییییی

هواپیما افتاده وسط کوه

می فهمی؟


الهی بمیرم

نمی تونم

به خدا نمی تونم

خودت بذار جا

 یه دیقه  اخر عمر یه نفر

که داره با هواپیما سقوط می کنه

خودتو بذار جاش فقط

اون یه لحظه ی سقوط

و بی پناهی

اون یه لحظه ی آخر عمرت

با اون سرعت

وسط کوه دنا

نمی تونم نفس بکشم

نمی تونم  

نفس

بکشم


نمی کشم یه خداااا نمی کشم

هواپیمای یاسوجو دیدی؟

اسم یکی از دوستای نزدیک دبیرستانم، تو لیسته پروازه

خیلی اتفاقی دانشگاشم تو یاسوج بود

دیگه نمی تونم

دیگه بیشتر از این نمی تونم


و بله. مامانم زنگ زد خونه شون

تو هواپیما بودن

دوستم مرد

دوست من مرد 

می شنوین هوارایی که من دارم می کشم رو می شنوین لعنتیا


به وقت عاشقی گوش پاک کن ها

پمبه!

آه... پمبَک من!

همه هزینه ها واسه تو می شه اصن...


میان این همه...

تو را انتخاب کردم


# گوش پاک کنم نشدیم.


#  مسئول تبلیغات شرکت پنبه ریز کیه؟ کسی نمی دونه تا که من برم دستشو به گرمی فشار بدم بگم آخ به قربان آن خلّاقیت؟


.:.  اینقدر آدم بی احساس دیدم که دلم می خواد الآن اینو فرو کنم تو حلقوم همه شون، بگم بفرما یه جعبه گوش پاک کن از تو بهتر ابراز احساسات می کنه بدبخت. 

نمونه ش؟ یه اژدهایی بود هزار سال پیش وبلاگ می نوشت انتهای دمش رو به داخل فر می خورد یکم... همون.


از فردا هم می خوام برم جلوی مجلس رو مقوا بنویسم نه به جمله های محبّت آمیز بر روی جعبه ی گوش پاک کن!

لامصّب ها سطح توقع رو تصاعدی می کشن بالا! فرض کن یه نفر مارک گوش پاک کن مصرفی ش این باشه! دقیقا چه طور و با کدامین جمله می خوای بهش بفهمونی من حداقل بیشتر از جعبه ی گوش پاک هات دوستت دارم؟ :)))))

یه جمله نوشته، مختصر مفید بی رقیب.