هواپیمای یاسوجو دیدی؟
اسم یکی از دوستای نزدیک دبیرستانم، تو لیسته پروازه
خیلی اتفاقی دانشگاشم تو یاسوج بود
دیگه نمی تونم
دیگه بیشتر از این نمی تونم
و بله. مامانم زنگ زد خونه شون
تو هواپیما بودن
دوستم مرد
دوست من مرد
می شنوین هوارایی که من دارم می کشم رو می شنوین لعنتیا
یعنی... تو این زندگی
:(((((((
یعنی اصلا نمی دونم چی بگم فقط خدا به تو خانوادش صبر بده
کیلگ جان، تسلیت میگم...
بلوئیش...
کاملاً حال خردادم یادم میاد
حق داری هر چقد ناراحتی...
واقعاً هیچی نمیتونم بگم...
از دست دادن دوستا واقعاً سخته...
:-(
بلو،
و من واسه اون سری پست هات هیچ کامنتی نذاشتم!
چون درک نمی کردم چی شدی.
می ترسیدم چیزی بپرسم و یه گند عظیم تری بخوره.
اصلا به خودم اجازه پرسیدن و هم دردی ندادم حتّی.
صرفا می خوندم و می دیدم انگار یکی مرده و همین.
هیچ نگفتم.