-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 16:13
به آخرین نفری که زنگ زد با لحن کاملا عادی و عاری از احساس گفتم: هنوز لاشه ی هواپیما پیدا نشده دعا کن. اینقد بهم گفتید ک دیگه رفت تو مخم والا نه به معجزه اعتقاد دارم نه دعا نه به لاشه ی پیدا نشده ی هواپیما نه کوه دنا نه هیچی ولی بهش گفتم که اونم جواب داد ولی آخه می گن همه شون مرده ن که گفتم وقتی پیدا نشده از کجا گفتن؟...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:50
تبریک می گم اشکم درومد بالاخره رفتم آرشیو عکسامو نگاه کردم یکی ش رو ور داشتم ریختم رو تبلت یه عکسه پارک ملت مرداد همون زمانی بود که ورودی پارک پر از ریسه های نورانی بود تو عکس دو تا مترسکن با دو تا لبخند هر دوتاشون عینکی ان ولی یکی شون قبل اینکه عکسو بگیرن، عینکشو برداشته بود و به اون یکی گفته بود "می دونی که....
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:33
گائیدین مغزمو آره به خدا بود اون تو بود بسه دیگه جمع کنید زنگ نزنید تکست ندین
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:30
مادر بزرگ می گه عکسشو داری حالا؟ برم بگردم عکسشو پیدا کنم یادش به خیر. یه گونی عکس دارم ازش
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:29
و اون قدری ترسو بودم که نکردم خودم زنگ بزنم خونشون دادم مامانم که احتراماتو به جا بیاره
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:29
راستی مامان باباش الآن پا می شن می رن اونجا یا می خوان وایسن ببینن نیروی امدادی چی می کنه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:27
می گه با دایی ش که حرف زدم اول خیلی اکی و خوب بود همین که گفتم مامان کیلگم یکی از دوستاش زد زیر گریه می گم چی گفتی بهش می گه هیچی منم زدم زیر گریه می گه بهم التماس کرده گفته تو رو خدا دعا کنید جون هر کی دوست دارید دعا کنید
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:26
اگه لاشه ش رو از تو کوها پیدا نکنن واسش می شه قبر ساخت یا نه؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:26
امیدواری هاتون از ابعاد تو حلقم که هر کی می رسه می گه هنوز قطعی نیست چی خوشتون می آد زرت زرت ادعای امیدواری کنید وقتی یه حکمی تموم شده س بیا من مهرشو می کوبم تمومه مُرده مُرده مُرده
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:24
سنجد. سنجدو دیدین؟ اون عروسکه که با نگار استخر برنامه داشت شبکه دو وقتی بچه بودیم به خودشم می گفتم همیشه: "شبیه سنجد می خندی"
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:22
اون زمان چه خوشال بود یاسوج قبول شده پیش فامیلاش احمق من نمی دونس سند مرگشه کاش مثلا من الآن پرت می شدم به دو سال پیش می رفتم خودم و خودشو پاره می کردم نمی ذاشتم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:21
کاش هیچ وقت لاشه ش رو پیدا نکنن کاش تا ابد همین شکلی بارون و برف بباره صعب العبور باشه اون قسمتا هیچ وقت لاشه ی هواپیما پیدا نشه حداقل می تونم فرض کنم مثل جریان مثلث برمودا شده رفته تو فضا یا یه بعد زمانی و مکانی دیگه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:19
دارم می پرسم این الآن مجلس ترحیمش چه جور می شه قبل اینکه لاشه رو پیدا کنن مجلس می گیریم یا بعدش؟ بهم می گه یکم امید داشته باش بش می گم تو بفهم تموم شده مُرده
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:18
مادر می گه نکن اینجور خلبان شون وارد بوده لاشه هم پیدا نکردن هنوز شاید تونسته یه جا فرودش بیاره
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:17
مادربزرگم می گه اینقد خود خوری نکن شاید اصلا هواپیما ربایی باشه رفتن یه کشور دیگه واسه خودشون دارن کیف می کنن الآن
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:16
بدش می اومد بهش بگم "این" می گفت این به درخت می گن سر همین خیلی باهام تلخی می کرد نازک نارنجی ترین بود بار ها با همه قهر کرد شیفت دیلیت کرد من پا درمیونی می کردم آشتی شون می دادم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:13
یه روز جزوه هاشو ازش کش رفتم خیلی خرخون بود خرخون کلاسمون بود جزوه نویس ینی تا یه ماه باهام تندی می کرد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:04
دارم به دستخطش فکر می کنم دست خطش یونیک بود بین همه ی دست خطا مال اینو تشخیص می دادم یه طور خاصی می نوشت گشاد گشاد
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 15:02
هی بهم بگو تو الآن روحی چیزی شدی؟ الآن داری منو می بینی یا چی؟ الآن می تونی پرواز کنی؟ می تونی سیر مکان کنی؟ می تونی در یه لحظه تو دو جا باشی؟ می تونی از لا دیوار رد شی؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 14:57
چرا من اینجوریم؟ چرا تنها مشکلم با زندگی مرگه و دقیقا همینه که چپ و راست می کوبونه تو صورتم چرا سه هفته قبل کنکورم عموم مرد سه هفته به علوم پایه دوستم؟ یک ماه قبلش مینام؟ تو یه هواپیمای شصت نفره! از نظر احتمالاتی ما هفتاد و پنج میلیون نفریم. احتمال انتخاب پنجاه نفر از بین این همه چیزی نزدیک صفره! می فهمی اینو؟ الآن...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 14:51
تا حالا پشت "دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشدِ" یه مُرده موندین؟ چون من موندم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 14:50
داره اسماشونو می خونه به خودم می گم نه گوش کن بازم، شاید اسمش این تو نباشه و اینو با این فرض به خودم می گم که دایی ش یه ساعت پیش گفت... می رسه به اسمش زوزه می کشم بابابزرگ می گه آدم باید بنیه داشته باشه، خب خدا رحمتش کنه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 14:41
راستی بهم بگو... مُردن... درد داشت؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 14:31
چی کشیدی؟ وقتی داشتی می مردی چی کشیدی؟ اون ماسکا اون جلیقه ها افتادن پایین از رو سقف؟ دستاتو گرفتی به دسته ی صندلی وقتی با سرعت به اون همه برف نزدیک تر می شدی؟ راستی پنجره ی کناریت باز بود یا بسته بود؟ بهار کوچولوتون چی داره می کشه الآن؟ من چه شکلی تو چشای مادرت نگاه کنم؟
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 14:16
وای لعنتیا چرا به من تکست می دین که این خودشه یا نه کجا بودین قبلنا؟ چرا اینقدری ولش کردین ک یه شماره ازش نداشته باشین الآن اون سالی که کنکور قبول نشد هیشکدومتون به فکرش بودین ولم کنید بمیرم به حال خودم هر کیر خری که هس مرده تموم شده رفته طرف بابابزرگم می گه "امیدم، گریه نکن، قوی باش، همش بدبختیه واسه ملت...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 13:52
الهییی بمیرم الهیییی بمیرم دارم آتش می گیرم دارم می میرم الآن دارم با یکی دیگه از بچه ها صحبت می کنم می گه کیلگ گفتن مرگ همه شون تایید نشده هنوز لعنتییییی هواپیما افتاده وسط کوه می فهمی؟ الهی بمیرم نمی تونم به خدا نمی تونم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 13:48
خودت بذار جا یه دیقه اخر عمر یه نفر که داره با هواپیما سقوط می کنه خودتو بذار جاش فقط اون یه لحظه ی سقوط و بی پناهی اون یه لحظه ی آخر عمرت با اون سرعت وسط کوه دنا
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 بهمن 1396 13:38
نمی تونم نفس بکشم نمی تونم نفس بکشم
-
نمی کشم یه خداااا نمی کشم
یکشنبه 29 بهمن 1396 13:30
هواپیمای یاسوجو دیدی؟ اسم یکی از دوستای نزدیک دبیرستانم، تو لیسته پروازه خیلی اتفاقی دانشگاشم تو یاسوج بود دیگه نمی تونم دیگه بیشتر از این نمی تونم و بله. مامانم زنگ زد خونه شون تو هواپیما بودن دوستم مرد دوست من مرد می شنوین هوارایی که من دارم می کشم رو می شنوین لعنتیا
-
به وقت عاشقی گوش پاک کن ها
یکشنبه 29 بهمن 1396 00:40
پمبه! آه... پمبَک من! همه هزینه ها واسه تو می شه اصن... میان این همه... تو را انتخاب کردم # گوش پاک کنم نشدیم. # مسئول تبلیغات شرکت پنبه ریز کیه؟ کسی نمی دونه تا که من برم دستشو به گرمی فشار بدم بگم آخ به قربان آن خلّاقیت؟ .:. اینقدر آدم بی احساس دیدم که دلم می خواد الآن اینو فرو کنم تو حلقوم همه شون، بگم بفرما یه...