Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

اعترافگاه

اعتراف می کنم عذاب وجدانی شدید دارم از این که به خاطر خرابکاری این جانب ( و طبعا مخفی کاری :-")، یک نفر دیگر آن ور دارد توسط مادر دعوا می شود، کلییی فحش می خورد به خاطر ضرر رساندن به وسایل خانه و با هق هق می گوید : "به خدا قبل از این که من بهش دست بزنم  همین جوری بود..."

و در آخر به اینجانب پناه آورده و می گوید:" تو بهشون بگو! کسی حرف من رو باور نمی کنه."

اویل طور در دلم می خندم ؛ در چشمانش زل زده و می گویم:"من کاملا باور می کنم!"


هق هق هایش از سر ترس نیست. او گریه می کند به این خاطر که می داند حرفش عین حقیقت است و کسی باورش ندارد.

مثل کسانی که می خواهی یک چیز فراتر از درکشان را بهشان بفهمانی ولی نمی توانند که بفهمند. درد_دارد! چون همیشه خیلی زیادند این گونه افراد... و باعث می شوند تو به اشتباه اشتباهی شناخته شوی .:|

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 31 شهریور 1393 ساعت 16:46 http://algorithmic.blog.ir/

:|
یک روزی هم تو اونی هستی که داری به خاطر کار یکی دیگه دعوا میشی و اون اویل-طور در دلش می‌خنده.
:|

اعتراف کردم که اون جوری نشه مثلا!!!
:-گناه کار
مثل این مسیحی هایی که می رن پیش پدر اعتراف می کنن :|

شایان سه‌شنبه 1 مهر 1393 ساعت 15:11 http://adamsism.ir

خبیث :| :دی

I know.... :D

مهرزاد جمعه 12 تیر 1394 ساعت 20:11

الان پشیمون شدم از اینکه دلم ی برادر بزرگتر از خودم میخاست...طفلک برادرت

اگه بدونی خودم در اون لحظه با اون دعواهایی که داشتن اون بیچاره رو می کردن از خودم متنفر شده بودم. :)))
کلا خوبه آدم بزرگه خودت باشی تو خونه.
یه سری از مزایای لوس بودن و ته تغاری بودن رو از دست می دی ولی خب می ارزه به این که کسی به غیر از پر و مادرت واست تعیین تکلیف نکنه تو خونه!
البته در حال حاضر این ماییم که رو انگشت کوچیکه ی ته تغاری می چرخیم نمی دونم عقایدم از کجا آب می خوره!!! :)))

فائـــــــزه پنج‌شنبه 30 دی 1395 ساعت 11:44

میخواسم بگم اینجا خبیث شدی که شایان انگار خیلی زودتر از من گفته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد