Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

نمی شه همه ی هفت های دنیا به یه نقطه ختم شن؟

   سال نوی میلادی  خوش عدد خود را چگونه آغاز کردید؟

وقتی که با وجودی که می دونستید ساعت اون ور آبی ها با ساعت تهران میزون نیست، بازم راس ساعت دوازده تهران  یه آرزو کردید واسه سال نویی که هیچ ربطی بهتون نداره و آزمندانه به برآورده شدنش خندیدید...

صبح روز بعدش هم واسه استاد مسخره ولی نمره بده ی درس عمومی تون به زور ۱۸ صفحه مطلب تایپ کردید و بعدش یهو برق رفت و یه قسمتی ش پرید و شما هم برای اینکه سال جدید میلادی تون که بازم بهتون ربطی نداره ولی خوش عدده از همین اوّل به گند کشیده نشه، رفتید شربت آبلیمودرست کردید و نوش جان فرمودید. 

و البته تا سه ی ظهر لنگ همون هیجده صفحه ای بودید که اپسیلون به مفهومش اعتقاد نداشتید و باهاش مخالف بودید ولی چون می دونستید استاد اینجوری دوست دارن، همون رو نوشتید و سند کردید.

بقیه ش رو هم که به صرف شیرینی و شام (بخونید جزوه و کتاب)  از فرجه ی خوشگل امتحانتون لذت بردید.

الآنم دارید فکر می کنید چه قدر مسخره س که سال ۹۷ شمسی هیچ جوره نمی تونه کوچیک ترین تداخلی با ۲۰۱۷ میلادی داشته باشه...

چرا آخههههههه؟

هفت دوستاش بزنن قدش. فلور؟! های فایو؟ :)))

 تازه امسال آی او آی هم تو ایرانه. فرض کن من از زمانی که دوم دبیرستان بودم منتظر بودم دو هزار و هفده شه جهانی تو ایران برگزار شه. کف دستم رو بو نکرده بودم که دو هزار و هفده که بشه خودم دیگه کامپیوتری نیستم که. :(((

اینم که عزیز پیشمون بود در لحظه ی تحویل سال، خیلی خوب بود. دوستش دارم. رفتاراش عجیب غریب و منحصر به فردن... عین یه بچه که اصلا قابل پیش بینی نیست!

ایزوفاگوسم که الآن اومده از تو روزنامه می خونه کلش می خواد فیلتر شه. آقا من یه ماه کلشم رو خواستم تعطیل کنم و تمام مدتی که دارم درس می خونم به خودم وعده ی روزی رو می دم که تموم بشن امتحانا و برم کلش بزنم. کی جرئت کرده فیلترش کنه؟  به خدا همه شون رو می فرستم رو هوا این کارو کنن. اه.

نه نه، انرژی منفی نمی دیم، هیوده قشنگه، پس فیلتر نمی شه.

من هفده ها رو جذب می کنم یا هفده ها منو؟

می نویسم که یادم بمونه هفده بهمن چه قدر خوب بود. چه قدر عالی بود. چه قدر پر بودم از مثبت های گنده ی امروزی.

می نویسم که یادم بمونه که جغل دون که الآن پاهاش بهتر شده و کمتر می لنگه امروز هفدهمین تخم خودش رو گذاشت.

می نویسم که یادم بمونه من این روز گند رو با تلقین این که هفده ها نباید خراب بشن تبدیلش کردم به یکی از باحال ترین روز های زندگیم.

می نویسم که یادم بمونه تو دانشگاه هم می شه خوش گذروند.

 می نویسم که یادم بمونه هفده ها می تونن حتی معجزه کنن و من آناتومی بفهمم!:|

می نویسم که یادم بمونه اگه امروز هفده  نبود من طبق معمول گند زده بودم تو حرف زدن هام ولی امروز به مراتب خیلی کمتر گند بالا آوردم! :|

می نویسم که یادم بمونه چه قدر امروز همه باهام مهربون بودن.

می نویسم که یادم بمونه چه قدر کلاس رانندگی امروز بهم حال داد.

می نویسم که یادم بمونه چه قدر این کار راهنمایی رانندگی باحاله که زورمون می کنه اجزای ماشین رو بخونیم.

که یادم بمونه من هنوزم ریاضی فیزیکی ام. که هنوزم یه نقطه ای هست که منو این بار از همه ی خونواده م و دوستای جدیدم متمایز کنه.

که یادم بمونه هنوزم با اجزای ماشین سر ذوق می آم حتی اگه له ترین باشم قبلش. با مکانیک.

که یادم بمونه چه قدر امروز یاد استاد فیزیکم افتادم. چه قدر خاطره هام رو مرور کردم. چه قدر همه شون قشنگ بودن و چه قدر برای یک بار هم که شده لبخند تلخ نزدم موقع مرورشون.

که چه قدر افتخار کردم که بین اون همه جمع تنها من بودم که می فهمیدم معلم چی داره می گه و با خودم زیر لب زمزمه می کردم: شما ها که "تازُخ" بلد نیستین!

که چه قدر خوش شانس بودم که معلم یهو هوس کرد درس بپرسه از مباحث این جلسه ای که درس داد.

که چه قدر نیشم رو باز کرده بودم و هورا بودم موقع جواب دادن بهش.

می نویسم که یادم بمونه چه قدر به سجود و جواباش خندیدم موقعی که می گفت جایگاه خروج سوخت یعنی جایی که سوخت خارج می شود. :))

می نویسم که یادم بمونه سجود یکی از همون دوستایی بود که در اولین نگاه دلم خواست به مجموعه ی دوستام اضافه ش کنم و سعادتش رو نداشتم.

می نویسم که یادم بمونه چه قدر دلم برای سجود و جواباش تنگ میشه.

می نویسم که یادم بمونه هم اکنون ده تا جوجه بلدرچین اندازه ی لوبیا زیر شوفاژ خونه مون خوابیدن.

می نویسم که یادم بمونه امروز چه قدر خدا بود. چه قدر.

من خوشحال ترینم. مرسی هرچی که باعث ش هستی. مرسی.

بعد از مدت ها یه روز معمولی رو داشتم. شوخی که نیست! یه روز بدون تحقیر. بدون تنش. بدون له شدگی. بدون هیچی. یه روز هفدهم خالی خیلی عالی.

فقط یه آدم هفده دوست می فهمه من الآن تو کجای آسمونم.


+می شه استاد روان هم چنان تا ابد تو گشادی خودش باقی بمونه و من معدلم رو همین عدد فیکس شه؟ آقا نه می خوام بره بالا نه بیاد پایین دیگه. همین بمونه. پلیز و خواهش و امثالهم!

پ.ن: فکر نمی کردم نسبت به یه معدل غیر بیست، تا به این حد شیفته بشم زمانی! ^-^ 777777777777