این هفته دقیقا همون هفته ای از اردی بهشته،
که دلم می خواد:
سبک ترین لباس ممکن م رو بپوشم، کوله پشتی خالی م رو بردارم و تنها بزنم بیرون...
برم به جای جای ایران...
هر چی بوته ی یاس هست رو بکنم و بندازم توی کوله م اون قدری که دیگه جا نداشته باشه و درز هاش تا مرز پارگی پیش برن...
بعدش شب ها،
_بی دغدغه_
کله م رو تا ته ته ته بکنم تو کوله م و بخوابم.
اون قدری یاس ها رو بو بکشم و خواب یاس ببینم که یا سلول های حساسه ی بویایی م از کار بیفتن یا خودم از مستی بیش از حد ناشی از بوی یاس سنکوب کنم و دیگه به هوش نیام.