وقتی ساین آوت (از دوستای المپیادیم که سال سوم ول کرد به علت شیرازی بودنش علی رغم مستعد بودنش :دی) بهم می گه:
-اینستای پریش رو دیدی؟
-آره. از ACM شریف عکس گذاشته بود.
-دیدی چقد خفن بود؟
-{کیلگ با حسرت} اوه. آره.
-منم وقتی عکس هاش رو می دیدم فحش می دادم. دقیقا همونیه که می خواستیم. جو ِش... خفونیتش!
-پریش شده بود از اینایی که وقتی سوال حل می کنی بادکنکت رو واست میارن. خخخخ
-می دونی چیه؟ باز من این شانس رو دارم که سال بعد چنین خاطراتی داشته باشم. ولی تو امیدش رو هم نمی تونی داشته باشی حتی!
- ساین اوت؟
-چیه؟
-می دونستی خیلی قسی القلبی؟
-قابلی نداشت!
{باید اعتراف کنم که دوباره نوشته بودم غسی القب و رفتم یه دور پست گذشته رو خوندم} ...!