اینایی که دلشون واسه دوستاشون قنج می ره؛
اینایی که تو استاتوس اف بی شون نوشته هنرشون پیدا کردن بهترین و خاص ترین دوستاس؛
همینایی که هر دقیقه دو تا عکس با رفیقاشون آپ می کنن تو اینستا؛
دقیقا همونایی رو می گم که چپ و راست هش تگ می زنن از #بهترین_رفیق_دنیا و #رفاقت_هیشکی_مثل_ما_نمی شه؛
همون قشر به اصطلاح عارفی که به گند کشیدن شعر ها رو بس که برا این و اون می نویسنش؛
کامنت هاشون شامل تعریف و تمجید و قربون صدقه ی این و اونه؛
آقا اینا رو سال اول دانشگاه در یابید؛ ترجیحا هفته ی اول.
با چنان سرعتی کانتکت لیست موبایلشون از این رو به اون رو می شه که گویی گوشی رو فرمت کردن؛
و دقیقا لقب #بهترین_رفیق_دنیا رو از رو رفیق قبلیشون بر می دارن و اهداش می کنن به اولین کسی که کنارشون رو صندلی دانشگاه بشینه.
از اون نقطه ی زمانی به بعد دنیاشون می شه دوست جدیدشون. دوست قبلیشون؟ مگه وجود داشته اصن؟ مُرد؟ خب بمیره، مگه مهمه؟!
خیلی دوست دارم این هفته برای خیلی از آشنا ها کامنت بدم: تا هفته ی پیش که خفن ترین آدم روی جهان اون یکی دوستت بود آقا جان.
این می شه به گند کشیدن سوپرلتیو ها! مگه چند تا "ترین" می شه پیدا کرد تو دنیا؟ چرا واژه ها رو روانی می کنین؟
شاید دقیقا اگه همین نژاد بشر با این نوع خاص تصوراتش، از روی زمین پاک بشه، من تازه بتونم به آدم هایی برسم که یه درک مینیممی از واژه ی "رفاقت" دارن.
شاید در اون صورت تازه شاید من هم می تونستم ازین استاتوس خفن طور ها بذارم که فلانی رفیق منه؛ باش در بیفتی خط خطی ت می کنم.
می دونی بحثم چیه کیلگ؟
زور داره هفت سال تمام اینور اونور دو نفر رفیق فابریکای هم باشن و در عرض هفت روز کل این هفت سال رو فراموش کنن. نژاد خودخواه بشر؛ همیشه بی معرفت.
این من رو دیوونه می کنه؛ چرا نمی تونن اونقدری ثبات داشته باشن که حداقل رو گفته ی هفت ساله ی خودشون پا فشاری کنن؟
چرا اینقدر شُل و پخمه و بی ثبات؟