سفازولین
سفالکسین
سفالوتین
سفاپیرین
سفارادین
سفوتتان
سفوکسیتین
سفیکسیم
سفوتاکسیم
سفتازیدیم
سفتیزوکسیم
سفتریاکسون
سفپیم
سفپیروم
سفاترولین
سفتوبیپرول
.
.
.
خیلی روز مفیدی بود.
از صبح فقط زدم تو سرم اینا رو حفظ کنم.
الآن به این نتیجه رسیدم که به صورت رندوم هم زبونم رو تو دهنم بچرخونم تبدیل به اسم یه دارو می شه. فقط کافیه اوّلش سین داشته باشه. حیف که اینا رو موقع عید تنبلی کردم نخوندم وگرنه به جای هفت سین، هزار سین می تونستم نام ببرم. خوبه داروساز ها هم موقع اسم فامیل بازی کردن یه ستون اضافه کنن بین ستون غذا و رنگ به نام دارو. بی سلیقه ها. من بودم اسم همه شون رو با عدد می ذاشتم می رفتم جلو تا ته.
تازه خبر ندارید که من از همه شون ذهنم باز تره واسه حفظ کردن اسمای عجق وجق چون کلا حال می کنم با حفظ کردن یا ساختن اسم کلمه هایی که درباره شون هیچ ایده ای ندارم. ولی این... دیگه... خیلیه!
اون ور خونه یه خر خاکی پیدا کردن. ایزوفاگوس چون می دونه من خیلی به جک و جونورا علاقه دارم صدام می زنه که بیا کیلگ یه چیزی پیدا کردم تا حالا ندیدی... می پرسم جدی جدی جدیده؟ مامانم می گه خر خاکیه، نمی خواد بیای. بعدم به ایزوفاگوس می گه برو مگس کش رو بیار بکشیمش. من دارم از اینور خونه هوار می زنم که نه، با مگس کش برش دارین ببرین بندازینش تو گلدون. خر خاکی ها معصومن ... مامانم می گه کیلگ رو ولش کن اون مگس کش رو بده به من.
تق. ایزوفاگوس مطمئنّم می کنه با فریادش: "مُرد."