Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

kilgh bits in ma chipset - ep two

سفازولین

سفالکسین

سفالوتین

سفاپیرین

سفارادین

سفوتتان

سفوکسیتین

سفیکسیم

سفوتاکسیم

سفتازیدیم

سفتیزوکسیم

سفتریاکسون

سفپیم

سفپیروم

سفاترولین

سفتوبیپرول

.

.

.

خیلی روز مفیدی بود.

 از صبح فقط زدم تو سرم اینا رو حفظ کنم.

 الآن به این نتیجه رسیدم که به صورت رندوم هم زبونم رو تو دهنم بچرخونم تبدیل به اسم یه دارو می شه. فقط کافیه اوّلش سین داشته باشه. حیف که اینا رو موقع عید تنبلی کردم نخوندم وگرنه به جای هفت سین، هزار سین می تونستم نام ببرم. خوبه داروساز ها هم موقع اسم فامیل بازی کردن یه ستون اضافه کنن بین ستون غذا و رنگ به نام دارو. بی سلیقه ها. من بودم اسم همه شون رو با عدد می ذاشتم می رفتم جلو تا ته. 

تازه خبر ندارید که من از همه شون ذهنم باز تره واسه حفظ کردن اسمای عجق وجق چون کلا حال می کنم با حفظ کردن یا ساختن اسم کلمه هایی که درباره شون هیچ ایده ای ندارم. ولی این... دیگه... خیلیه!


   اون ور خونه یه خر خاکی پیدا کردن. ایزوفاگوس چون می دونه من خیلی به جک و جونورا علاقه دارم صدام می زنه که بیا کیلگ یه چیزی پیدا کردم تا حالا ندیدی... می پرسم جدی جدی جدیده؟ مامانم می گه خر خاکیه، نمی خواد بیای. بعدم به ایزوفاگوس می گه برو مگس کش رو بیار بکشیمش. من دارم از اینور خونه هوار می زنم که نه، با مگس  کش برش دارین ببرین بندازینش تو گلدون. خر خاکی ها معصومن ... مامانم می گه کیلگ رو ولش کن اون مگس کش رو بده به من.

تق. ایزوفاگوس مطمئنّم می کنه با فریادش: "مُرد."

نظرات 3 + ارسال نظر
آیدا پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 21:56

چرا غر نمیزنی؟حالت خوبه؟!؟ناراحت نشی اما سرت جایی نخورده؟:)))))))))))

شایدم خورده باشه. :)))))
مدتیه دارم (مثلا) سعی می کنم یکم مثبت تر بنویسم، شما هم انرژی بگیرید. اصلا به خاطر خواننده هام هم نباشه به خاطر خودم. این سه ماه رو به روم این قدر قراره سینوسی و جر دهنده باشه، که اگه خودم سعی نکنم اینجوری خودم رو تراپی کنم، احتمالا توی یکی از روزای اردیبهشت سکته می کنم و تابستون رو به چشم نخواهم دید.
می خوام در خلال این دسته از نوشته هام بر گردم به پونزده شونزده سالگی. اگه بکشه پایین تر حتّی. دوازده سیزده...

آیدا پنج‌شنبه 31 فروردین 1396 ساعت 21:58

امیدوارم چشت نزنم:)))

نه رو من اثر نمی کنه، به چشم زدن اعتقادی نداشتم عموما. :)))))

شن های ساحل جمعه 1 اردیبهشت 1396 ساعت 01:10

شانس آوردی با دمپایی خودت نزد !!!:)))))))))
خرخاکی معصوم:))))....شاپرک قدیس
ولی در دفاع از سوسک هیچی نگو ..قابل قبول نیست :))))
اتفاقا من این دسته آنتی بیوتیک هارو دوستشون دارم منتهی انگار جز خطرناکترین ها هستن :))))

واقعا تهشم نفهمیدم چرا کشتنش! موجود بی آزاریه انصافا. باز سوسک رو می گن سیاه و مخوف و غیرقابل پیش بینی تره. گاهی بال هم داره. کثیف تر هم هست... ولی آخه خر خاکی؟ من خیلی دوست دارم راه رفتنشون رو نگاه کنم. گذر زمان رو نمی فهمم وقتی نگاشون می کنم.

و اینکه عجب. چرا آنتی بیوتیک دوست داشته باشی آخه؟ :))) امیدوارم سر و کار هیچ کس با اینا نیفته انصافا. اسماشون شاخ و خفنه صرفا. شاید بشه به این علّت دوستشون داشت. :))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد