Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

هفته ی ریسه ها

من بهشون می گم گل ریسه ای؛ نمی دونم اسم علمیش چیه ولی تا وقتی که این طبع آنشرلی وارانه چپونده شده تو مغز سرم نیازی هم ندارم بدونم گویا. 

شما چی بهش می گید؟ اصلا نگاشون می کنین؟ همین بوته های نسبتا بلندی رو می گم که روش گل های پنبه ای شکل ریسه ریسه رشد می کنه... 


مثلا چرا همه شون اسمای خفن مفن انواع اسموتی ها و شیک های کافه ها رو می دونن (و اگه من نوعی ندونم مسخره م می کنن و تا خرخره بهم می خندن و برچسب امل و دهاتی و پرت روم می زنن...!) ولی یه نفر نیست که به من بگه اسم این گل هایی که همیشه تو بلوار و پارک می بینیم چیه؟

تو اسم چیزی که هر روز از بغلش رد می شی رو نمی دونی ولی می تونی با اسم انواع غذاهایی که فلان خواننده تو اون سر دنیا می خوره جدول کلمات متقاطع درست کنی...گل های ریسه ای واقعا چی کم دارن ؟ 

در نتیجه چون کسی اسمشون رو نمی دونه؛

اینا همیشه واسه من گل ریسه ای می مونن و این هفته همون هفته ایه که شروع می کنن به باز شدن.

و من لعنتی اون قدری سرم شلوغه که نمی تونم برم یه عکس ازشون بگیرم آپلود کنم بذارم اینجا بفهمین چی رو می گم. و اون قدری بد بخت ترم که حتی وقتش رو ندارم  برم دست بزنم بشون و با خودم بگم:"ببین چه قدر نرمه، کیلگ."

گل های ریسه ای تا سه هفته ی دیگه می میرن تا سال بعد همین موقع.

 و خب؛ حسرت واژه ی کوچکی ست برای توصیف.


+من باید گیاه شناس می شدم. که اونم مثل هزار تا رشته ی دیگه ای که دوس دارم تو ایران کوفتی مسیرش به ته چاه سیاه بدبختی ها ختم می شه. نمی شه نویل لانگ باتم بیاد ببره منو با خودش؟ :-هوووم  :-با یه کیگ خیلی خیال باف طرفین.


پ.ن: این شعر مولوی رو داشته باشین. خوشم اومد ازش:

مشتری من خدای است... او مرا / می کشد بالا که الله اشتری

پ.ن بعدی: خب حالا فقط مولوی رو کشیدی؟ ما آدم نیستیم؟( :-حسود) یا نکنه زورت نمی رسه؟ :/