عاقا زلزله ای که جدّی نباشه ولی بادش بگیردت، جذابیت های خاص خودشو داره.
اوّلین نفر خودم فهمیدم با این جمله که: "عح؟ زلزله داره می آد؟"
خیلی هم تر و فرز بودم. سراغ مرغه هم رفتم. :دی
فقط یکم دچار تردید انتخاب بین مینا و جوجه شده بودم در اون لحظه.
الآنم این مامانم ول نمی کنه... بریم پارتی تو خیابون. جوووون.
وای حسّش خیلی بد بود، هیچ کدوم از بار و بندیل هام آماده نبودن که با خودم ببرم بیرون. فرض کن اگه همه بمیریم... من باید به قدر کافی خاطره داشته باشم ک دووم بیارم.