اقا دیدم ایزوفاگوس مثل مرغ بسمل داره دور خودش می چرخه،
گفتم چه مرگت کرده بچه،
گفت که ازمون آن لاین داره و وقت کم اورده،
رفتم تو ده دقیقه ی آخر براش زبان و ادبیات زدم،
تازه کلی سوال هم نخونده موند.
زبان شد نفر اول کل مدرسه!!!!!
ادبیات هم شد نفر چهارم کل مدرسه!!
از بین صد و خورده ای نفر. دیگه ببین بقیه چه انیشتین هایی هستند!
حالا الان دور هم استرس داریم راستی آزمایی اش بکنند، بفهمند خودش نبوده.
خب ایزوفاگوس به طور روتین نفر پنجاهم این ها می شد، الان یکم بیش از حد غیرنرمال شده.
بهم می گه :"کیلگ بهت گفتم خیلی خوب نزن!"
والا مردم لیاقت ندارند، اول هم بشن، باز ما باید نق بشنفیم. :[]
ولی حال کردما با وجود خودم. :)))) رفتم با یه مشت بچه ی دهمی رقابت کردم نفر اول شدم.
دلم تنگ شده بود واسه تک پر بودن. :دی
این ثابت می کنه هنوز یه چیزایی یادمه. :دی
اقا واقعا جدی جدی نخونده بی پیش زمینه نفر اول شدما. خیلی بی مورد و بی جهت خوشحااااالم. :)))))) انگار کاپ قهرمانی برده باشم.
فکر کنم یه همچین انتراک هایی هم نیازه، هر چند وقت یه بار واسه از دوباره ساختن اعتماد به نفسم.
بریم که بشینیم سر بدبختی خودمون.
گفتم ها. خیییییلی برام انرژی بفرستید این هفته!
کاش ازمون خودم اینجور بشههه. اخ که اخ.
پ.ن. بهش می گویم بیار تحلیل آزمونو ببینم چی کار کردم کدام سوال ها رو غلط زدم؟ می گه حالا به جام آزمون دادی ولی دیگه وسواس بازی هات رو واس خودت نگه دار تحلیل آزمون چی می گه آخه؟ -_-
اینه فرق ما دو نفر. من می میرم تا نفهمم چندم شدم و چی رو غط زدم. تو دانشگاه هم این مشکل هست، همه از دستم فرار می کنند بعد امتحان.
نمی فهمم جدی چرا به چک کردن جواب و اعلام آزادانه ی رتبه اعتقاد ندارند؟
تازه ربطی به زرنگ تنبل بودن هم نداره به نظرم،
من خودم اون زمانی که جراحی رو افتاده بودم، والا اصلا مشکلی نداشتم کسی بفهمه تازه خودم به همه گفتم افتادم. :{
و باز در خط مقدم دنبال رتبه ها و تحلیل ازمونش بودم
و باز همه فرار می کردند. :)))))
من کلا چه شاخ باشم، چه داغون،
پروسه ی اعلام رتبه رو می پرستم.
اینقدر که عاشق اعدادم و ارامش می ده بهم تحلیل اعداد.
حالا بیا ببین باقی بچه ها چه ادا اصول ها که در نمی ارند مبادا نمره شون رو کسی نفهمه!
انگار اطلاعات اف بی ایه.
دلم برات تنگ شده عزیزم
اووووف افتاب از کدوم طرف دراومده رمانتیک شدی عجیجم؟ :دی
منم.
خیلی.