Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

اسکافیلد بازی

خانومه صدام زد گفت: "مطمئنی انگشت سبابه ت بود؟"

گفتم آره.

گفت بیا ببین چرا این شکلی شده؟

مثل مسیح مقدس رفتم پشت کامپیوتر و نگاه های معصومانه انداختم و ته دلم از کلک رندانه ای که اندیشیده بودم کیف کردم.

یک اثر انگشت هفت در هشتی شده بود که نگو. قابل تشخیص نبود زیاد. وسط هاش کاملا محو  و بی خط بود.

آره من از اثر انگشت زدن/ امضا زدن/قبول مسئولیت کردن/تایید هویت/ شناسایی شدن و امثالهم بدم می آد. بی نهایت هم بدم می آد.

دفعه ی بعدی که لازم شد، ایشالا کاملا موفق می شم که محوش کنم با مخلوط کردن ترفند های خودم و شن های ساحل. 

حیف که یکی از اون دستگاه های اسکنر انگشت ندارم بفهمم دقیقا چه جوری کار می کنه و نقطه ی ضعفش چیه.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد