Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

فایرفاکس! تکرار غریبانه ی تب هایت چگونه گذشت؟

امروز دارم تب های مرورگرم رو می بندم. بالاخره!  از اوّل سال تا حالا نبستمش و دیگه جا نداره. پنجاه تا تب رو تبلت خودم بازه. پنجاه تا رو مال ایزوفاگوس. بی نهایت تا رو لپ تاپ. و موبایل هم یه زمانی استفاده می کردم که فعلا بماند.

تبلت رو باید ببندم تب هاش رو هر چه سریع تر. چون دیگه نمی تونم سرچ بزنم و به ماکسیمم حد خودش رسیده و داره خفه م می کنه رسما. توسّط یه حجم زیادی از اطّلاعات احاطه شدم که نه همّت می کنم بخونمشون و نه دلم می آد بی خیالشون بشم.

وسط مسط هاش به چیز هایی هست که در برهه ای از زمان دلم خواسته بذارم رو وبلاگم. ولی نشده. وقت نبوده. گشادیم اومده. فازش نبوده. نوشتنم نمی اومده. سخت بوده یا هرچی.


این پست رو کاملا هردمبیل و هرکی هرکی می نویسم. از هر چی و هر موضوعی که دل تنگم بخواد. از هر موضوعی که رو تبلت پیدا کنم.  تا زمانی که همه ی تب ها بسته بشن و من از این شلوغی نجات پیدا کنم.

حیفه که نتونستم هرکدومشون رو یه پست جدا گانه کنم. چون قطعا ارزشش رو دارند ولی چه کنم که بازار شامه.  و تازه وقتی پروژه ی بستن تب های تبلت رو به سرانجام برسونم می رسم به بازار شام حقیقی. کاغذ پاره هام. نوت های تبلتم. عکس های آرشیو نشده. پوشه ی اسکرین شات هام. فیلم های مرتّب نشده. آهنگ های قاطی پاتی پوشه ای. هووووف. چه حال به هم زن.


نمی شد من فقط فکر تولید محتوا باشم و یکی اینا رو برام مرتّب می کرد؟ خیلی متنفّرم از این کار.



#1 پرنده ای به نام بادخورک ( به انگلیسی swift ) / نمی دونم به تیلور سوییفت چه ربطی داره/ شما تو چشماش غرق بشید فقط./








#2 سنگ معدن آهن (به انگلیسی iron ore) /  نام علمیش رو تو ایران بهش  اولوژیست هم می گند ولی من هر چه قدر سرچ زدم تو اینترنت کلمه مشابه خارجی ش رو پیدا نکردم  واقعا نمی دونم چرا و فقط به همون iron ore رسیدم نه اولوژیست/ انگار یه تیکه از آسمون کنده شده باشه افتاده باشه کف دستت./  پر از ذرّات درخشنده ی ریز ریز که انگار اکلیل نقره ای رنگ باشند در پس زمینه ی سیاه پر کلاغی./  از نظر منطقی انتظار داشتم آهن ربا جذبش کنه که واقعا نمی دونم چرا نمی کنه./ عاشقشم، خب؟/ و همین اخیرا چون خیلی کلید کرده بودم روش یکی برگشت بهم گفت راستی تو رشته ت زمین شناسی ه؟





ووووه. هورا تمام شد.
فکر می کردم بیشترا ز اینا مطلب بیاد دم دستم که اینجا بذارم. ولی همین دو تا به درد به خوراش بودن.
یه سری لینک جالب هم گذاشتم رو وبلاگم. شاید به کار شما هم اومد. :)))
شاید دلم بخواد واسه معرفّی هر کدومشون بعدا یه پست جداگونه بذارم.
نظرات 7 + ارسال نظر
سالادفصل شنبه 1 مهر 1396 ساعت 19:57

فکر کنم خدودای دو سال پیش با این غول چراغ خیلی بازی میکردم،واقعا ازش خوشم می اومد..
البوم عکس و اهنگای منم برای خودشون یه پا بازار شامه..فکر کن یهو بعد از همایون شجریان اهنگای تی ام بکس پلی بشه:/:))
خلاصه خداقوت ای اژدهای منظم

آره اکیناتور زمانی که ما هم دبیرستانی بودیم مُد شده بود بین بچّه ها. جالب اینجاست که الآن با گذشت زمان به جایی که باهوش تر بشه، خنگ شده! خیلی از چیزایی که من اون موقع تصوّر می کردم رو الآن با تعداد سوال های خیلی زیاد تری تشخیص می ده.
آهنگ و عکس و رو بی خیال شدم دیگه، به همون مرورگر اکتفا کردم.

رها شنبه 1 مهر 1396 ساعت 22:45

چقدر علایقت پهناااااورن

جدّی یا شوخی؟ نگرفتم.

^___^ شنبه 1 مهر 1396 ساعت 23:50 http://new-beginning.blogsky.com/

مرتب کردنشون خیلی سخته. لپ تاپ منم پره از پوشه های که توشون پر از پوشه,های دیگست,و توی اونا هم پره و....
دیگه قابل مرتب کردن نیستن :|
پرنده خیلی خوشگل بود

من زحمت پوشه کردن هم نمی دم به خودم. تا زمانی که دسک تاپ کاملا پر شه. و اونجاست که کل دسک تاپ رو یه پوشه می کنم. خیلی عادت بدیه چون سخت می تونم پیدا کنم فایل ها رو.

پرندهه، فقط چشاش و نیگا.
خداااا.

x یکشنبه 2 مهر 1396 ساعت 17:54 http://malakiti.blogfa.com

فکر می کردم فقط خودم از این مرض های " تب باز کن ,مطلبش مفیده نگه دار شااااید یه روز بخونی " دارم ....

یکی به نفع تیم.

امیر جمعه 7 مهر 1396 ساعت 12:49

این بادخورک خونگی نیست؟
نمیشه نگه داشت تو خونه؟

و اینکه اون سنگه چقدر قشنگه
یکی این سنگ , یکی هم یه سنگ سیاهی که تو کتاب زمین شناسیمون بود و الآن دیگه یادم نیست ! (فکر کنم ابسیدین بود)

از این دوتا سنگ بی نهایت خوشم میاد . رفتم دنبال خریدن ابسیدین تو اینترنت . دیدم عمد میفروشن فقط
خیلی دوست داشتم از اینا می داشتم

فکر نمی کنم بادخورک خونگی باشه. سرچ نکردم ولی همون موقع تا جایی که فهمیدم بیشتر یه پرنده ی وحشیه. مثل گنجشک...

راستی من زمین پاس نکردم اصلا. نمی دونم اگه هم پاس می کردم یادم می موند تا الآن اسم سنگ ها یا نه. خلاصه آبسیدین رو الآن سرچ دادم، ووووو هوووو. مشکی متالیک خیلی خوشکلیه. منم دوسش دارم ازین به بعد.

البتّه از نظر شکلی خیلی با سنگ آهن فرق داره. اونی که گفتی یک دسته و تیرگی شفافی داره. اینی که من می گم ماته و انگار مخلوطی از چند مدل سنگ باشه و اصلا یک دست نیست.
تازه اصلا نتونستم عکس درخور شانش پیدا کنم که حق مطلب رو ادا کنه. اینا بهترین عکسایی بود که پیدا کردم تو اینترنت. باید حتما یه بار بگیری تو دستت که اصل جنس رو بفهمی چیه. انگار آسمون شب رو گرفته باشی کف مشتت. خیلی خوبه امیر. خیلیییییی.

ببین دو سه جا می تونم بهت آدرس بدم بری دنبال این سنگا اگه خواستی. :)))) ولی دنگ و فنگ داره.

امیر جمعه 7 مهر 1396 ساعت 17:39

خب منم نگفتم شبیهن که . گفتم هردوشون خوشگل و دوست داشتنی ان ;)

کجا ؟؟
چه دنگ و فنگی مثلا؟

منم نگفتم که گفتی. :)))) منظورم این بود که هر کدومشون در یک مسیر کاملا متفاوت و حتّی بر عکس هم دیگه ای، زیبا هستن. شاید حتّی بیشتر برای کسب اطمینان ازین بود که آبسیدین رو درست پیدا کردم.

دنگ و فنگ مثلا اینکه باید یه روزی بیاد که بلیط هواپیما بگیری بری جزیره ی قشم و از اونجا هم هرمز. مخزن و خوراکشه اونجا. :))))))

راه دیگه، تو خود تهران ازین مغازه های همه چیز فروشی رندوم که تو محلّه های نسبتا قدیمی هستند پیدا کنی که تو خرت و پرت هاشون سنگ های مختلف هم می فروشن.

و راه سوم که آسون تره نسبتا، چند هفته پیش تو پاساژ پروانه دیدم یکی می فروخت. پاساژ پروانه و در واقع جمعه بازارش رو می شناسی آیا؟ همین جایی که می گن از شیر مرغ تا جون آدمیزاد می فروشن توش... طبیعتا من طبق سلیقه ی خودم ازین سنگا پیدا کردم اونجا.

الآن یادم افتاد یه زمانی مکّه رفته بودیم، اونجا هم پر از سنگ های مختلف زینتی بود. ولی فکر نمی کنم از اینجور سنگ ها داشته باشن. می تونی صبر کنی حاجی بشی سنگه هم گیرت بیاد شاید...

راه پنجم حتّی... کارخونه های سنگ شکنی اطراف تهران و کرج. اینقدر سنگ های خوشگلی دارن اون تو که نگو. البتّه اینم مطمئن نیستم که این مدل خاص رو داشته باشند، باید خودت ازشون کسب اطّلاعات کنی. ولی می تونن برات پیدا کنن. رابط دارن کلّی...

امیر شنبه 8 مهر 1396 ساعت 10:54

خیلی خیلی ممنون از این حجم از راه حل

راه سوم و پنجم خیلی سهل الوصول ترن واسم

ولی کارخونه ها مطمئنی ریزفروشی هم دارن؟ آخه تا جاییکه من میدونم عمده میفروشن فقط

نه واقعا فکر نمی کنم داشته باشن. البتّه اون باری که من رفتم سنگ شکنی، یه تیکه ش بود برای سنگ های قیمتی که می گفتند اینا رو می فروشیم به جواهر فروشی ها. شاید واقعا ریز فروشی هم داشته باشند...
ولی قطعا می تونی بسپری برات مرامی بیارن اگه یکم باشون رفیق باشی. چون سر و کار که دارن قطعا باهاش. کلی لینک دارن با افراد مختلفی که توی کار هستن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد