هر وقت تو دانشگاه یه نمره ای گرفتید غیر قابل باورتون ، به هیچ وجه باورش نکنید.
وقتی می دونید حق تون این نیست، هیچ وقت باورش نکنین.
حتی اگه همه (من جمله مامان باباتون) بتون گفتن از کم کاری خودتون بوده و خوب نخوندین.
حتی اگه دوستاتون بهتون گفتن نمره رو نمی شه تو دانش گاه عوض کرد وقتی استاد ردش کرده.
حتی اگه رفتید واحد آموزش و بهتون گفتن وقت اعتراضا تموم شده.
حتی اگه با هزار بدبختی نتونستید دبیرخونه رو راضی کنید که اعتراض دستی تون رو اسکن کنن.
حتی اگه رفتید پیش استاد و عین آدم باهاش حرف زدید و عین خر جوابتون رو داد.
حتی اگه از استاد فحشی خوردید بر مبنای: "تو غلط کردی که اعتراض زدی رو درس من!!!"
حتی اگه مسئول تصحیح برگه ها بتون گفت برگه ها در کمال دقت و امانت صحیح شده و حاضر نیست دوباره برگه تون رو صحیح کنه.
.
.
.
همه ی آدمای بالا رو بزنید کنار. طوری که بچسبن به سقف آسمون. یا له بشن کف زمین.
بشون بگید :"شات د فاک آپ گایز!"
بگید ما کیلگارایی رو خوندیم که تو ترم یکش همه ی این شرایط رو داشت و تهش دو نمره ش رو از حلقوم استاد آناتومی پیرش که ازش متنفر بود کشید بیرون.
نمره ی یازده ش رو کرد چهارده!
وقتی که زمان اعتراض ها تموم شده بود. وقتی که استاد مزینش کرد با فحش های آب دارش و حتی برگه اعتراضش رو پاره کرد! وقتی همه بهش می گفتن قبول کن این نمره ی توئه... قبول کن خرابش کردی! و اون می گفت من مطمئنم واقعا تا این حد خراب نکردم امتحانم رو!!!
شوخی که نیست. نمره ش بود؛ حقش بود؛ سهمش بود؛ مالش بود.
بشون بگید که حتی وقتی همه ی دنیا معتقدند همه چی عادلانه ست باز هم به احتمال صفر ممیز صفر صفر صفر صفر صفر صفر صفر صفر تهش یه یک کوچولو، امکان داره به یکی بی عدالتی شده باشه و اون یه نفر باید تا ته ذره ی وجودش هوار بزنه : به من بی عدالتی شده. باید به همه ثابت کنه که احتمال های خیلی کوچیک و نا ممکن باز هم می تونن وجود داشته باشن! چون احتمالن!
+هیچ نمره ای به اندازه ی این یکی بهم حال نداده بود تا الآن! هیچ سیزده ای نیز.
کیلگ تو متن نوشتی ۱۱ رو کرد ۱۴ اما چند خط پایینتر نوشتی ۱۳ شدی.درستش کن..چون فکر کردم از این جور اشتباهات شاید بدت بیاد گفتم
وای می دونی مهرزاد خیلی خوشحالم که این همه دقیق می خونی پستام رو!
داشتن همچین خواننده ای که اونم تازه سرش خیلی شلوغه این روزا سعادت می خواد. :))
یادمه موقع نوشتن پست نوشتم یازده م رو کرد چهارده.
این حرفی بود که به همه زدم. دوستان و خانواده و هم دانشگاهی ها و اینا.
بعدش با خودم فکر کردم آخه اینجا هم دروغ؟ تو وبلاگ خودم هم...؟
لذا بعدش اضافه کردم دو نمره بهم اضافه کرده استاد که دروغ زدایی کرده باشم مثلا.
مشکل اینجاست که من به 13 و شیش دهم باید چی بگم تو رند کردن. اولش خوش بینانه رندش کردم به بالا. بعدش که حس کردم دروغه بد بینانه رندش کردم به پایین.
حاصلش می شه این شاهکاری که هرکی بخونش فکر می کنه من به زور حساب اول دبستان رو پاس کردم! :))
من جزء آدمایی ام که همیشه نمره ش اشتباه میشه ...
و بیشتر اعتراضامم مبنی بر « کم کردن » ـه ! :|
بدون اغراق زیاد این اتفاق می افته و من همیشه « نمره خودمو می خوام » !
با این وجود ، « وقوف معنایی » ( درک مفهوم درس مورد نظر ) حرف اولو می زنه ...
هیچ وقت این آدم با وجدانایی که می رن می گن ما نمره مون زیاد تر از حدی ه که حقمونه رو درک نکردم!
خب شانس وقتی به آدم رو میاره باید کاسه آب بریزی رو سرش آخه؟ :|
به هر حال دور و بر هر آدمی یکی از این با وجدانا پیدا می شه.
من خودم خیلی پیش اومده بهم نمره زیاد تر از حقم داده باشن. ولی اون اعتراض نمی خواد. بقیه هم می خواستن خوش شانس باشن مثه ما ها!
توصیه هم می شه دیگه رو کم کردن اعتراض نفرمایید. شانست قهر می کنه یه وخ!!
جسارت نشه ولی کافیه به چشم « امتحان عذاب وجدان » ! بهش نگاه کنیم
چطوره دفعه بعدی که این اتفاق براتون افتاد اعتراض کنید کم شه که حس و حالشو درک کنید ؟
نمیدونید چه حس خوبیه وقتی ناخواسته و بدون هیچ تملقی بشی معتمد ترین فرد کلاس ...
« نمره خالصش خوبه » !
[ رجوع شود به سومین برچسب همین مطلب ! ]
من هر وقت بخاطر نمره خوندم کم شدم
باید این قوانینو کشف کرد ! باید « فهمید »
عذاب وجدان رو معلم/ استاد باید داشته باشه! اون مسئول این کاراست که وظیفه ش رو درست انجام نداده. این وسط شما فقط یه آدم بودین که شانسش یهو خیلی خیلی زیاد قلمبه شده.
من بارها این بلا سرم اومده و همیشه از خوشحالی پر در آوردم رفتم آسمون. یه بار به یکی از دوستان گفتم. طرف حسودیش شد رفت اعتراض داد. معلم هم پشت ما در اومد گفت دوست داشتم بهش نمره ی اضافه بدم. به تو چه مربوط؟ :))
من امّا هر وقت به خاطر فهم خوندم کم شدم. حیف کنکور و المپیاد.
قبلا ها که کمتر به فکر درک کردن بودم اوضاع بهتر بود. مدتیه درک اضافه از حدم داره گند می زنه به همه چی.