Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

در راستای پست قبلی...

خب گاهی آدم خل _وضع می شه دیگه. برام مهم بود که اینتر قبل رو به موقع بزنم.

یک ثانیه زود زدم گویا! =)))))

البته مشکل من نبود، من وایسادم وقتی تایمر سایت بیان صفر شد اینتر رو زدم... گویا ساعت سرور بیان هم خرابه! :دی

خیلی خیلی خیلی خوشحالم که در زیر برنامه نویس خطاب شدم. واقعا ذوق کردم وقتی فهمیدم این آرزو رو با خودم به گور نمی برم. پست قبل هم هش تگ هاش ناقصه هم یحتمل غلط املایی داره. ولی ویرایشش نمی کنم. بماند به عنوان یادگار ها...!




#راستش می خواستم شرکت کنم. ولی خب به فرض محال هم که جزو 40 نفر انتخاب شم، خانواده پشت دستم رو نسبت به هر گونه برنامه نویسی داغ زدن. و این یعنی محال. سخته برام قبول کردنش که دیگه از من گذشته. که من فرصت هام تموم شده. که من دیگه المپیادی نیستم. و تازه کیه که بذاره تا نه شب بشینم پای کامپ مثل قدیما؟ میان می زنن همین یه ریزه نت رو هم قطع می کنن... :-رژیم استبدادی یک خانواده در مقابل فرزند کنکوری شان!
#به هر حال این راه رو ادامه می دم. حتی اگه رشته ی دانشگاهیم نباشه. شاید خیلی شعاری یا رویا و خیال باشه، ولی مطمئنم اشتیاق من نسبت به برنامه نویسی یه زمانی کارشو می کنه.دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نچ!
 ای
کاش
الان
یک
سال
پیش
بود
.
.
.
!