توجّه نمی کنن. به من توجّه نمی کنن.
نوشتم که اگه یهو مردم، بعدا پلیس بیاد، ایمیلم رو هک کنه، بعد از تو ایمیلم به وبلاگم برسه بیاد اینجا بفهمه چرا مردم.
سه ساعته، دارم کف پام یک نبض مسخره ای رو حس می کنم. هی تو خواب به خودم می گفتم ولش کن خوب می شه، تهش دیگه دیوونه م کرد بیدار شدم. حتّی الآنم ک بیدارم با مصریت تمام به کوبیدنش ادامه می ده عصب خنگ فاکیده.
خوب نمی شه چرا؟
تو اینترنت سرچ زدم بهم می گه شاید ALS داشته باشی!!! از همون بیماریا که به خاطرش سه سال پیش ice bucket challenge راه انداخته بودند و سطل آب یخ رو روی سر خودشون خالی می کردن. آخه ناموسا من؟ ALS ؟ شیب؟ بام؟
بعد جالبه خوب، این هرچی باشه به اعصاب و اینا ربط داره، وقتی هول می کنی شدید تر می شه. منم هول کردم الآن، قلب دومم عین آهو می تپه. :))))
بهم می گه برو بشورش! برو بشورش؟ برم بشورم؟.... ام. حیف ک جاش نیست، وگرنه الآن اعصابم خورده قسمت ادب مغزم مهار شده تا حد خوبی، به بهترین وضع ممکن می تونم یک جواب چیز ناکی در جمله ی برو بشورش بدم که... هیچی. وللش.
آره دیشب داشتم کابوس می دیدم کلا. شاید به خاطر اونه... خواب می دیدم دارم کتک می زنم چند تا بچّه های دانشگا رو. گفته بودم آدم معمولا کارایی که جربزه ش رو نداره تو خواب می بینه دیگه، نه؟
یلی بود، در خواب هاش!