آقا برید ببینیدش، روحانی بین جنّتی و لاریجانی قوّه قضائیه نشسته. :)))
بعد میکروفونشون هم مشکل داره خر خرررررر می کنه. قاری بدبخت قرآن خودشو پاره کرد صدای میکروفون در نمی اومد. شایدم مشکل صدا و سیماست که برای ما اینجوری پخش می شه صرفا و اون جا مشکلی ندارن با صدا ولی اگه اونجا هم همین باشه که آبرومون حسابی رفته. :)))
یه سری آدم هم هستن شبیه دیوانه ساز های هری پاترن. شبیه فرشته ی مرگ حتّی. احتمالا کشیش یا اسقف مسیحی اند.
الآنم لاریجانی مقننه داره اسم کشور هایی که حاضر هستن رو می بره که جالبه من تازه از وجود خیلی هاشون با خبر شدم و جالبه کشور های به نام اصلا وجود نداشتن بینشون. مثلا یه کشور گامبیا نامی رو گفت که من پیشاپیش ازشون عذر می خوام ولی حس می کنم سرزمین گامبو هاست.
جناب لاریجانی طپق هم زدند الآن. "با بَ بَ بَ بَ برپایی." که حالتی شبیه بع بع را در ذهن من ایجاد نمود.
و هم اکنون دوربین روحانی رو نشون می ده که دارن قند تو دلش آب می کنن. زیر پوستی می خنده. کنکور کیلو چنده، اگه می تونید برید رئیس جمهور شید.
دیگه به عنوان نکته ی آخر، اون خانم موگرینی با شال زورکی بر سر و یک تکّه زلف بیرون افتاده، بین همه ی مرد ها عجیب می درخشه.
یکی رو هم می بینم اون پشت مشت ها، سرش رو گذاشته تخخخخخت خوابیده.
نوه ی امام هم ذکر می فرستند و سخن رانی ها به کفششان نیست.
الآنم روحانی اومده سوگند بخوره.
ای کاش واقعا همین جور که الآن خودت داری می گی، خودت رو وقف کنی آقای دکتر و از خودکامگی بپرهیزی.
حاضرین پس از سوگند، بین صلوات فرستادن و دست زدن اتّحاد نداشتند.
همه شون هم بدون استثنا از روی کاغذ می خونن. آدم بمیره نره تو جمع از رو کاغذ بخونه. :-"
و اینکه احساس می کنم ،مطمئن نیستم، احساس می کنم الآن "بنیان گذار کبیر انقلاب" رو گفتند "بنیان گذار کویر انقلاب" که البتّه بسی به جا بود تبریک می گم.
امروز چهاردهم مرداد ماه یک هزار و سی صد و نود و شش...
پ.ن: آخ راستی من حواسم بود به غیر تهرانی هاتون پز بدم که تهرانی ها امروز تعطیل بودن به خاطر این مراسم؟ الآن حسودی تون شد یا بیشتر بگم؟ یو ها ها ها. حالا اگه تابستون نبود و ما کلاس داشتیم، کل جهان تعطیل می شدن الّا ورودی های پزشکی نود و چهار.