خونه فقط خونه ی ما،
مامانم صبح خروس خون می زنه بیرون، آنتراک زنگ می زنه: کیلگ وقتی می آم غذا آماده باشه.
خلاصه که توفیق اجباری نصیبم شد امروز،
ولی وجدانا اگه بخوام به زبون این جوون امروزی ها بنویسم،
یَک سالاد الویه ای پختم
که پشماااااااام.
حالا اگه یه روزی روم شد براتون عکس جنیفر رو ضمیمه ی همین پست می کنم.
هنره که از انگشتای من چیکّه می کنه یعنی...!
پ.ن:
توش زرشک ریختم. *___*
بشون گفتم یا من غذا درست نمی کنم یا اگه درست کنم طبق طبع خودم می سازمش.
همون طوری که شما یه روز در میون کتلت به خورد من می دین و بوی لعنتی کتلت تو دماغ منه هر شب و اصلا به کفشتون نیست.
همینو می ریزم تو حلقوم همه شون ببینم کی جرئت اعتراض داره. ببین کی گفتم.