"ادی بشم، ونوم شدن بلدی؟"
به نظرم این می تونه یکی از عاشقانه ترین جمله ها باشه..
گفتم به مناسبت ریلیز ونوم 2، یک پست اختصاصی براش برم! هم زمان با تب سینما های جهان.
عزیزم این دو تا کرکتر کنار هم خیلی عشقند. از اون شخصیت ها که ترکیبشون کنار هم زیباست..
و ونوم واقعاااااا گوگولیه! می دونی در کمال سیاهی و خشونت، عاشق ادیه. دارک رومنسه واقعا.
نوع عشقی که ونوم به ادی داره رو خریدارم واقعا. همون قدر سیاه، همون قدر خشن، همون قدر واقعی و البته احساساتی! اونم فقط در مقابل این یه نفر!
ولی به نظر این ادی خر نمی فهمه این انگل چه قدر از نظر احساسی بهش وابسته است. نمی فهمه پشت این همه خشونت و میل به دریدن مخ ادما در وجود ونوم یک قلب پشمالوی احساساتی نشسته که واقعا ادی تمام دار و ندارشه. یعنی شما نمی دونید این سیمبیوت چه قدر عاشق دریدن آدماست ولی چون ادی می گه نکن چه قددددر خودش رو کنترل می کنه. عشق ادی ونوم رو واقعا تغییر داده. اون به خاطر ادی فقط مرغ و شکلات می خوره و حتی وقتی ولش می کنه به این عادت تو تنهایی هاش ادامه می ده. (ایکون اشک)
برای همینم ونوم ولش می کنه خب... چون ادی لامصب کوره کوره کوره. نمی بینه به خاطرش ونوم چه قدر خودش رو تغییر داده. اوپس بیا مدل با کلاسا رو دربیاریم اسپویل نکنیم.
خودتون ببینید دیگه.
پ.ن. ایزوفاگوس اصرار کرد باهاش فیلم ببینیم. برای همین رفتیم سراغ ونوم. و و برای اولین بار تو عمرم عزم کردم و لپ تاپ رو وصل کردم به تلویزیون. بسیار ساده. واقعا تنها کارش وصل کردن کابل HDMI بود. تکنولوژی خیلی پیشرفت کرده از زمان ما. هه. یادمه یه زمانی لپ تاپ می خواستیم وصل کنیم چه زجری داشت به دستگاها بفهمونیم کی به کیه.
پ.ن. من اگه ادی بودم، و یکی مثل ونوم رو داشتم پیش خودم، فکر کنم بخش اعظمی از مشکلم با زندگی حل می شد. بیایید اینجور نگاش کنیم، مشکل من با زندگی اونقدرا هم لاینحل نیست. تو یه دنیایی که من ادی باشم، و ونوم پیشم باشه، می تونم امید به زندگی بسیار بالایی داشته باشم. عح. که لعنت به مارول. لعنت به اینکه به هر لوزری، امید هدیه می دن.
پ.ن. باورتون میشه دو تا پزشک و یه جوجه انترن دارن الان این وقت شب ناز ایزوفاگوس رو می کشن (بخون التماسش می کنند) که شیاف نیتروگلیسیرین بذاره؟ یکی دعوا می کنه یکی ناز می کشه یکی از راه علمی براش توضیح می ده! به هیچ کدوم هم جواب نمی ده. به خدا اگه مامانم بذاره همچین لقد می زنم زیرش که یبوستش رفع شه درجا. بابام بهش می گه لامصب نمی خواهی بری اتاق نکاح که چته این یه شیافه فقط! بد بخت می ترسه از شیاف. :))))) کرونای گوارشی. شل کن سفت کنش قاطی کرده.