اومد روان نویسو ور داره،
نا خودآگاه بهش گفتم حواست باشه کرم بی خود نریزی، "شارژش" تموم می شه.
اونم کاملا مفهومو گرفت و گذاشت تو کاسه م ک: باشه حالا یه روان نویسه دیگه.
حالا دیگه بیشتر از این درگیرتون نمی کنم ک دست کیا به همین روان نویسی ک الآن داره باهاش نقّاشی می کنه خورده. انگار ک خون منو کرده باشن جا جوهرش؛ آقا داره هنر می کنه باهاش فحش ک دار می نویسه رو جزوه هام.
نصف فحش هایی هم ک دارم پاک می کنم موقع جزوه قرض دادن، مال اینه. چون بچّه س درجه ی رکاکت رو هم درک نمی کنه لامصّب بی فیلتر موتورشو روشن می کنه اون قدر می نویسه که یا جزوه ی زیر دستش تموم شه یا قلم لا انگشتش یا جان در بدنش.