Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

بخوان ای خسرو آواز ایران

گفت: - می گن شجریان حالش خوب نیس.

گفتم: - عه؟


حدود هشت دقیقه بعد که به خودم اومدم، گفتم: - در چه حد خوب نیست؟

ایزوفاگوس کنارم بود و از خنده پاچید، که یعنی تو کل این هشت دقیقه داشتی همون یه جمله رو تو مغزت پردازش می کردی؟

والا خیلی هشت دقیقه ی زرتی ای بود.


از همون راهنمایی شم قرار بود من خواننده ی مورد علاقه م شجریان باشه، یعنی شجریان گوش کن شدم، چون فقط همون رو می شناختم و سلاح دیگه ای نداشتم وقتی بچّه ها با یه حالت تدافعی فلان نگام می کردن که: "اصلا بچّه می دونی لیدی گاگا کیه؟" 

خوب اون زمان هم اینترنت چنان سرعتی نداشت و اگه هم داشت پدر مادر من سر باز می زدن از اینکه فراهم کنند. من تا سوم راهنمایی به وضوح خراشیدن هفتگی اون تیکّه ی خاکستری کارت های اینترنت دایال آپ رو با ناخن نداشته م خاطرم هست. التماس هامو به پدر مادرم یادمه حتّی که جون هر کی دوس دارین، بریم یکی ازون کارت ها بخریم.

 سایت های ام پی تری هم به این وسعت نبود. محدودیت حافظه بیداد می کرد.  نمی دونم بچّه ها اون همه اسم های غریب رو از کجا می شناختن ولی همیشه با من از موضع قدرت برخورد می کردن سر همین قضیه انگار که خیلی اوتم. اونم بیشتر به خاطر این بود که از فامیلی چیزی تامین می کردن آهنگاشونو، ولی باز ما همه ی فامیلمون فقط شجریان رو می شناختن جوون نداشتیم چون. :)))


با همون شجریان رفتم جلو دیگه. چون در دسترس ترین و شناخته شده ترین بود، خیلی سلیقه ای نبود برام. ولی کم کم عادت کردم بهش! اون قدر که الآن دیگه جزو سینه چاکاشم. 

اون همه هم مسخره م می کردن که این چه سلیقه ایه و ادامو در می آوردن، یا طوری باهام برخورد می کردن انگاری عقب افتاده ام و منگلیسم دارم!

باورتون می شه؟ من حتّی زمانی این بهم گفته شده : "که تو برو شجریانتو گوش کن!"

بر وزن : "برو ژاژتو بخا."


به ریش مرلین اگه شجر بمیره و  غیر از خودم، ازین بچه های احمق راهنمایی دبیرستان که این همه منو مسخره کردن اون زمان، یه نفر بخواد پیرهن جر بده براش و ادا در بیاره الآن به بهانه ی فرهیختگی، قبل از اینکه شجریان رو خاک کنن، تک تک شون رو هانت کردم و یه شات گان تو مغز تک تک شون چلوندم و به دندونشون کشیدم بی شوخی تا به درک واصل شن. 

خب الآن فلاش بک زدیم به سال یک دانشگاه، اون موقع هم حتّی یکی از دوستام منو به خاطر پلی لیستم مسخره کرد که دیگه بعد اون هیچ وقت تو دانشگاه هندزفری ننداختم تو گوشم. 

قدیم تر ها، تو یه فروم هم عضو بودم از شعر هایی که خونده گاها پست می کردم و نظر می دادم، که بچه های اون فروم هم مسخره م می کردن. 

خط و نشان! یک نفر از اینایی که نام بردم حق نداره ادای فرهیخته ها رو دربیاره وقتی شجریان مرد. یک نفر!

و البتّه از اون ور هم موافق نیستم با اینایی که شجریان رو بت کردند تو زمینه ی آواز. خوشم نمی آد یک رشته رو منحصر به یک فرد خاص ببینم. ولی کارش ستودنیه انصافا. راهی که رفته... عرضه ی هرکسی نیس.


در ضمن شجریان نه حق داره تو اسفند بمیره چون نمی خوام اسفند ریدمان شه هیچ وخ،

نه حق داره تو سال نود و هفت بمیره چون توش هفت داره،

اگه بخواد نهایت فرصتی که داره،  می تونه تو این پنج روز بمیره که منم خودکشی مو تو همین اواخر بهمن برنامه بریزم کم کم. به هر حال بهمن همین جوری ش با مردن مینام دیگه اساسی به گند کشیده شده. آب و سر و یه وجب و صد وجب و این حرفا.  


چه گنده اون روزی که می آد و مفهوم پیاما باید بشه این مضمون که ما قدر شجریان رو ندونستیم و بعدش فحش و فحش کاری به مسئولین و غیر مسئولین و سر های پیاز و ته های پیاز و هر چی.