که از نظر سر و وضع خیلی سر مربی مخصوصی بود.
راستی شما کیف نمی کنی وقتی نویر می گه : "گور بابای دروازه، من دیگه اومدم جلو؟"
دقیقا همون لحظه یکم قبلش داشتم به مامانم توضیح می دادم که چقد همیشه علاقه داره به این کار و من هم خودم چقد به این کار جلو کشیدنش علاقه دارم،
یهو دیدیم همین که کلام در دهان بنده منعقد شد، نویر سبز شد وسط زمین. :))) و فرمودم که: "نگفتم؟ این بمون نیست تو دروازه."
بچه ها، نویر یه امیدی داره که هیچ کدوممون هیچ وقت نداشتیم و نداریم عمرا. جنس امیدی که نویر داره رو، باید تو یه سیاره ی دیگه جست و جو کرد. امید کهکشانی. این قدررررر ذهنش مثبت و باز و امیدواره این موجود.
و اون حس لحظه ی آخر که دروازه بان مکزیک خوابیده بود رو توپ حتّی و زمینو بغل زده بود تا تایم تموم شه. اونم چقد حس خوبی داشت واسه م.
با چنگ و دندون، که یعنی کسی نمی تونه بگیره ازم این پیروزی رو!
.:. می فرماند که تا اینجای کار----->
آلمان + اسپانیا + پرتغال + آرژانتین سه امتیاز == ایرانم سه امتیاز!
ترازوی محشری ست. هار هار هار زمین را گاز بزنیم کمی.