Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

شجر

خب خداوکیلی وضعیت شجریان خیلی بهم استرس می ده،

اون قدر ها هم برایم مهم نیست این نیست که عاشقش باشم یا چی از نوجوانی زیاد دنبال می کردم صرفا، ولی تصور تیتر اخبار و اینکه "خسرو اواز ایران رفت" و حنجره ی جاویدش برای همیشه خاموش شد و ...

باز میشه مثل روزی که هایده مرد! ما تا یک ماه داستان داشتیم تو فامیل.

حال اینکه تا مدت ها هم باید اهنگ های شیاف شده ی شجریان رو چپ و راست بشنویم به دنبال مرگش و سرمان رو به نشانه ی من خیلی متاسفم تکان بدیم و افسوس های خیلی شدید بخوریم که اخخخخ حیف شد دیگه مثلش نمی آید فغااااااان رو هم ندارم.

اینا همه بار شده روی روح و روانم.

سپتیک شاک رو می دونم دیگه تو جراحی گفتند. اقا من واقعا فکر نکنم دیگه زنده بمونه. خیلی حالم گرفته است. 

همه اش منتظر تاریخش هستم که فقط کی می خواهد بمیره.

شهریور ماه منحوس ایرانیان می شه یا مرداد؟

خیلی تلخه. خیلی.

یادتونه شب دوم اسفند یک دور خبر مرگش رو زدند؟ و بعد شایعه در امد؟

من با اون خبر خوابیدم تو روز تولدم. خبر رو خواندم و خوابیدم و به کسی هم نگفتم تو خونه. دوست نداشتم خبر مرگ شجریان رو من بدم! صرفا چشمام رو بستم و صبح که بیدار شدم و تو حال و هوای گند دوم اسفند بودم، دیدم که شایعه بوده و رد شده.

اون یکی از بدترین لحظه های عمرم بود. همه اش با خودم اینجور بودم این همه روز تو دنیا هست چرا دوم اسفند باید شجر بمیره؟

حالا با شش ماه تاخیر دوباره همون وضع شده.

یک دوست هم دارم متولد شش شهریوره. از همین تریبون برایش امیدوارم فقط شجر ششم نیفته بمیره. چون به هر حال هر روزی بمیره تا اخر تو تقویم، ننگش بر پیشانی ایرانیان کوبیده خواهد شد.

روز پزشک هم که یک شهریوره نمیره وجدانا.