Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

عکست را از دیوار اتاقم بکنم؟

آره آقا ما دم انتخابات خیلی سیاسی بودیم،

یه پوستر روحانی چسبوندیم به اتاقمون،

منطق پشتش هم بعد از منطق های یک رای اولی، بیشتر این بود که پوستر به این قشنگی و گندگی و هیبت چروک می شه هر جا بره، پس آویزونش کنیم.


حالا هر احدی می آد،

دادش در می آد که ای بابا این چرا هنوز اینجاست،

برش دار ریختشو نبینیم دیگه عح.


این چه حرفایی ه گرفته تو مجلس زده درباره ی پزشک ها زده؟  اتوپایلوت. شدیدا اتوپایلوت.


برگشته گفته من خارج بودم، دیدم که جراح ها مریضشون رو می برن دستشویی! چرا تو ایران این کار انجام نمی شه؟ چرا پزشک ها ملحفه ی بیمار رو عوض نمی کنند؟ 

آخه من الآن این رو از زاویه ی دید خود ملحفه و کاسه ی دستشویی هم بررسی کنم، بازم نمی تونم مثبت نگر باشم و بگم شاید راست می گه. ای بابا.


می گم به نظرتون چی کارش کردند؟ عمل تخلیه ی مغزی چیزی انجام دادن روش؟ یا عمل پیوند مغز شقایق دریایی به حسن روحانی برای اولین بار در ایران انجام شده و موفقیت آمیز بوده؟

مادرم می گه آماده کن خودتو، احتمالا می خواد رو شما امتحان کنه. از استاژر یابو تر هم که گیر نمی آد تو بیمارستان، خود خودتی رسما! یه لگن هم با خودت ببری واسه مریض ها مشکلی پیش نمی آد.


یعنی دو جانبه گرفته نموده، پزشک رو، پرستار رو. 

به ما هم که طبق معمول رسید، آسمون طپید.


آخخخخ، روحانی روحانی. کی باید عکست رو بردارم؟


بعد این بچه های شوت ما الآن دارن درباره ی اینکه لیتمن چه رنگی باشه شورا برگزار می کنند. نمی دونند فردا پس فردا با لیتمن تو گردنشون باید لگن بذارند زیر مریض. حیوونکی ها. 

یعنی من هشتگ دستشویی نزده بودم در وبلاگ که به لطف ریاست محترم جمهوری محقق شد.