Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

تنهایی یعنی

آقا یک جوک بگم روانتون شاد شه،

طی وبگردی شبانه تا که خوابم ببره،

رسیدم به یک وبلاگ دامنه بیان دیدم نویسنده ش داره نق می زنه و نوشته قرص هاش (قرص چی اصلا؟والا منم نمی دونم) اثر نمی کنن و  گفتم جور شد امشب می رم انرژی مثبت رو با سیخ داغ فرو می کنم به چشمای این آدم نا امید. 

آره دیگه منم خودم یه کیس نادرم، آدم نا امید می بینم اگه خودم رو فرم باشم ، اعصابم خورد می شه و حس می کنم رسالت الهی م هست که برم به زور بهش بگم امید امید امید تا که از سوراخای بدنش فواره بزنه. 

اگه رو فرم نباشم هم می رم به فرق سرش استفراغ افکار اسیدی می کنم که بازم به هدفم می رسونه منو چون اون قدر اسیدیه که طرف غم خودش یادش میره جاش می شینه ناله زدن های منو نگاه کنه و رو شونم می زنه می گه: "عب نداره حالا، درست می شه کیلگ!"


علی ای حال،

این دوستمون یه پست داشت نوشته بود:


"تنهایی ینی..

.. من یه موبایل دارم که صدای زنگشو یااااادم نمیاد؛"


خب اوّلین واکنشم این بود که "ای آدم نا امید، این از تنهایی ت نیست از خنگی و ماهی قرمز بودنته، پاشو برو غذای فسفر دار بخور!"

منتها بعدش یکم زور زدم دیدم خودم هم صدای زنگ گوشیم رو یادم نمی آد.

آقا دو دقیقه شد سه دقیقه، سه شد چهار. یادم نیومد!

فلذا اومدم بعد از تبریک مهر ماه، براتون یک پست خیلی پر محتوا و فاندمنتال بذارم:


"تنهایی ینی..

.. من یه موبایل دارم که صدای زنگشو یاااااادم نمیاد؛"