خواستی بگیم دیوونتیم، که گفتیم...!
به دست و پاتم که داریم میفتیم...!
ما خاک پاتیم به خدا هزار جور،
حیرون اون چشات یه جور ناجور.
انگاری آتیش به لبات کشیدی،
تو این چشا رو از کجا خریدی؟
ما خاک پاتیم به خدا هزار جور!
حیرون اون چشات یه جور ناجووور.
آخر بی معرفتایی والا!
بدجوری تا می کنه چشمات با ما!
یه گوشه ی چشمی! یه چیزی! مردیم!!!
ما آبرومونو واسه تو بردیم.
این شما و این یکی از مورد علاقه ترین و رو ریتم ترین بخش های مورد علاقه ام از آهنگ های قدیمی منصور که اصلا حالم یه جور دیگه می شه وقتی همین تیکه اش رو با صدای خودم می شنوم، و تازه بعد مدت ها هم یادم اومده! مثل اینه که از خواب طولانی مدتی بیدار شده باشم. خیلی دوستش دارم انگاری مال زندگی قبلی بوده باشه، و حاضرم برای هرکی که دوستش دارم بخونمش این روزا! اشل لاتی بودن و مرامی حرف زدنش دقیقا همون درجه ایه که مطابق میلم هست.
کلا گرمی صدای منصور، خوبه... دوستش دارم. هر کاری هم کنی نمی شه با آهنگاش غم خورد و همینه که مهمه.
حالا منتظرم شنبه بشه با دوستم که رفتیم تو جاده، اینو براش بخونم! :)))) پیش پیش می دونم که دیوونه اش می شه. یه مدت هست از بیکاری افتادیم روی دور شتر زمین زدن واسه هم دیگه! یعنی اون زیاد حالش خوش نیست من سعی می کنم با هر چی که دم دستم می اد کانالش رو عوض کنم. و این بار این دست به مهره ی منه. البته که حال خودم هم زیاد جالب نیست... کلا وقتایی که زیاد می آم رو وبلاگ حرف می زنم، یک مرگیم کرده. ولی این کارا حواس خودم رو هم پرت می کنه و خوبه.