ضیافتِ
جوین
با،کره
# سه مدل داره: بامربا/ باپنیر/باکره. بامربا ش رو امروز دیدم. باکره ش رو هر روز می بینم. با پنیر رو تا حالا ندیدم. عکس ها رو فعلا کش رفتم تا بعدا عکس خودم رو بگذارم.
بعد اون وقت به من می گند به جزئیات بی تفاوتی! به خدا من روزی اقلا یک ربع تو رفت یک ربع تو برگشت دارم به حالت پوکر فیس به این تبلیغ خیره می شم و هی تحلیل می کنم... هی تحلیل می کنم زیر واحد تبلیغات گرجی رو. هی به جلسه ی طرح این بیلبورد ها و پذیرفته شدنشون فکر می کنم. جزئیات داریم تا جزئیات خب به هر حال!
مثلا جدیدا داخل ساختمان ما رو اومدند رنگ سفید کردند، حالا من متوجه نشدم، بهم می گن بی توجهی چه طور متوجه نشدی خونه رنگ شده، بوی رنگ برداشته راهرو رو.
می دونی چون توجّهام داره صرف چیزای دیگه می شه. مثل تبلیغات بیسکویت جوین.
جزئیات داریم تا جزئیات..
با خودم فکر می کنم تو این یک مورد اگر علائم نگارشی رو رعایت نمی کردند حقیقتا به نفع تر بود..
یا شاید هم حربه ی تبلیغاتیه؟
خلاصه ک
بخشش لازم نیست، اعدامش کنید.
# تبلیغات رادیویی ش رو هم دارم تو ذهنم حتی: (فعلا که تیم شعر و ادب شون ده هیچ جلو عه از تیم تبلیغات ویژوعال.)
"جوینا پر سلامتییییی،
گرجی شروع هر رقابتیییییی،
جوین بخور ببیییییین بیسکوییت یعنی همییییییین!
داره کنجد شوید با جو
گرجی با آرد طعم جو (با لذت بجو)
جوین بخور ببیییییین، خوشمزگی یعنی همییییین."
# آخ می دونم درباره تبلیغات جوین بود ها،
ولی این تبلیغ هم رو مخمه،
فعلا می نویسم تا بعدا بیام تشریح کنم هفت صبح چه جوری مثل گرگ زخمی پشت ۹۳.۵ اف ام منتظر می ایستم تا پخش بشه:
"سر مه اییییی زرشکییییی
قهوه ایییییی و مشکیییییی
سرمای تو
حفظ می شه
تیرش رو تاپه
تیره شوتاپه
تیرش روی هم تاپه
تیره شوتاپه
تی، ره، ش رو تاپه
تی
ره
ش
روی هم تاپه.."
# تبلیغ جدید پشتم گرمه حتی! وای موش نخوره منو چقد بارش تبلیغ داره اتفاق می افته تو ذهنم. حالا شما بیا بگو یه ای کی جی تفسیر کن. یه آزمایش بخون. یه نوت بذار واسه تخت.به خدا مثل بز نگاهت می کنم. اون تبلیغ را دیگه نمی ذارم فعلا.
# تشریف ببرید گلونی فایل صوتی ها رو گوش بدید دلتون باز شه. نویسنده اش تو این یک مورد عزیز دل من هستند، یه درصد وقت داشتم دقیقا عین همین قلم فرسایی می کردم: