به عنوان آخرین لحظات پاییز یک هزارو سی صد و نود و شش، جقل دون عزیزم را به عنوان الهه ی همه ی مرغ و خروس های جهان می شُمارم چرا که از قدیم الایّام گفته اند: "جوجه را آخر پاییز می شمارند."
و راستی این پاییز هر جا رفتم هی همه نق می زدن که چرا بارون نیست، بارون چرا نیست، نیست چرا بارون.
خواستم اطّلاع بدم که هیچ کدومتون نفهمیدید که فرشته ی آب و هوا امسال داشت به دل ما راه می اومد. :))))
خلاصه که عاقا من پاییز غیر خیس دوست. من پاییز بدون بارون خیلی دوست. من پاییزی که بشه توش با یه کتونی و سویی شرت هرجایی رفت رو عاشق کلا.
فرشته ی آب و هوا جیگرتو. من که این پاییزو دوست داشتم. بیشتر از چند تا پاییز اخیر بهم چسبید. خلاصه از این به بعد می تونی بدوی دنبال آرزوی های بقیه.
و اینکه وقتی می گم پاییز، دارم از چه طیف رنگی حرف می زنم دقیقا:
و با ضمیمه ی عدد خیلی رند زیر از بازدید های وبلاگ، شب چلّه ی خوشی را برای شما دوستان گرامی خواستارم.