Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

کاری ندارم

فقط اومدم فاتحه ی خودمو بخونم و برم.

صدق الله علی العظیم.

پیس پیس.


پ.ن. واقعا زیبا نیست؟ بنده همیشه با هدف گذاری "من ماکس کلاس می شم و این باااار دیگه پوز همه رو می زنم" پا به عرصه می نهم ولی شب اخر فقط دارم حرص می زنم و دعای کمیل می خونم که به مخ نیفتم. یه قانون بود می گفت بزرگ هدف گذاری کنید که به یکی دو پله پایین ترش حتما برسید. مثلا اگه می خواهید یه دو چرخه داشته باشید، هدفتون رو بگذارید روی خرید موتور که تهش به دوچرخه هه برسید حتما. موندم من اگه به این قانون عمل نمی کردم دیگه چی می خواستم بشم!!! فاتحه. فاتحه. فکر کنم یک هفته ای هست گوشه ی ناخنم هم به هیچ وسیله ی  سرگرمی آوری نخورده و اصلا نفهمیدم روزم چه جور شب شده. حس می کنم لباسی که تنم هست یک قرن هست به تن دارم با وجودی که مطمئنم بارهای متمادی به سان مرغابی در حمام بودم. روزی نهایت پنج شش ساعت خوابیدم و برای منی که سلطان سرزمین رویا هستم رکورد گینس محسوب می شه. و شدیدا هیچ خبری ندارم کی کجا چی می گذره. شواهد حاکی از ان است که کرونا با شنیدن رعایت این درجه از قرنطینه گرخیده و فرموده "اقو ما رفتیم، تو یه نفر بیا بیرون یکم به خدا گناه داری اصحاب کهف!"

نظرات 3 + ارسال نظر
morad شنبه 29 آذر 1399 ساعت 15:28

خدا بیامرزتت کیالک جان
پس منم برات فاتحه میخونم
نور به قبرت بباره

morad شنبه 29 آذر 1399 ساعت 15:30

حالا مگه چی شده گردن شکسته؟
مگه بازم استاد بهت 18 داده؟
والا 18 هم خوبه

morad شنبه 29 آذر 1399 ساعت 15:32

آخه همیشه که تو نباس اول بشی
جا برای دیگران هم بذار
اجازه بده دیگران هم اول بشن
حالا اگه خیلی عصبانی هستی راست دیوارت بگیر برو بازم بشین رو دیوارت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد