Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

I'm blue

چون قطعا هیچ روزی بهتر از امروز نمی تونستم پیدا کنم براش،

و از طرفی قبل مرگم، اهنگ ایرون من، باید حتما رو وبلاگم پست شده باشه.




باهاش هم قه قه زدم، و هم هق هق.
نظرات 9 + ارسال نظر
مسعود دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 23:52 http://admm.blogsky

۱. مناسبت امروز چیه؟
۲. منم که معلومه چقدر آبی ام دیگه!

دام پهن کردم! :)))
بعله بعله شما جای خون، مس دو سولفات در رگ هاتون جریان داره. می دانم.

مسعود سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 23:00 http://admm.blogsky

Cu2SO4 همون زاج بود؟!
بعد یون کوپر هم مثبت یک میتونه باشه هم مثبت دو؛ چرا اینجا مثبت یک واکنش داده؟!

نه. تا جایی که من یادمه دو تا زاج داشتیم،
زاج سبز آهن دو سولفات بود،
زاج سفید هم الومینیوم سولفات بود.
مس دو سولفات اسمش کات کبود بود! :)))
اون یون کوپر رو درست یادت مانده ژنرال،
فقط اینکه، اینجا اتفاقا مثبت دو واکنش داده و فرمولش می شه cuso4 که با ظرفیت دو سولفات خنثی شده.
در اصل اون دو، عدد دو یونانی هست. یعنی همان کوپر با ظرفیت دو که خودت گفتی.
مس II سولفات.
پ.ن. سرچ کردم، با ظرفیت یک هم می تونه سولفاته بشه، ولی دیگه ابی مورد علاقه مون نیست.

شایان جمعه 7 آذر 1399 ساعت 10:56 http://Khalikhalikhali.blogsky.com

به اون کامنت بالایی گفتی خرچنگ؟

هان چی؟ نفهمستم والا.

شایان یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 08:04

خب بهش گفتی خونت آبیه، خرچنگا خونشون آبیه پس تو بهش گفتی خرچنگ

شایان به غیر خرچنگا فکر کنم یه سری حشره ها هم هستند خونشون آبیه. :))))
ولی اون را واس خاطر استقلال گفتم، نه خرچنگ. :)))

+ سرچ کردم به خاطر وجود مس داخل خونشان هست.

مسعود دوشنبه 10 آذر 1399 ساعت 01:36 http://admm.blogsky

آفرین سرباز. عالی بود. مستفید و مستفیض شدیم. آخر هفته برگه مرخصیتو بیار بفرستمت بری چند روزی استراحت! :))))
درس میخونی یا نه؟ جبران کردی یا نه؟

سپاس گزارم ژنرال.
(سلام نظامی)
دارم دیگه خودمو می کشم بابا. خیلی دارم خر می زنم به اصطلاح! و حال می ده دیگه، کل زندگی ام شده مطالعه خوش می گذره. اره داره جبران می شود به نظر. :))))

ژنرال مسعود یکشنبه 16 آذر 1399 ساعت 10:05

برنامه مطالعه ات چجوریه سرباز؟ من که سلف کنترل پیدا نکردم. مقاله نوشتن هم مزید بر علت شده.

برنامه خوبه ژنرال، خیلی عقبم ولی. یعنی می خونم یهو ول می کنم. دوباره کلی می خونم یهو ول می کنم. پیوسته نیست.
منتها امتحان بخش امروزم بدک نبود فقط یک غلط داشتم، فلذا امیدم بیشتر شد که اگر بزنم خودمو بکشم شاید بتونم امتحانات مهم تر و سخت تر هم به جایی برسم و گند بالا نیاید. ولی خیلی باید بخونم! دقیقا خودکشی وار.
تو هم که وبلاگت نبود مدتی. حدس زدم از برای سلف کنترل پیدا کردن باشه اتفاقا.
وای ببین می دونستی به من می گن فلانی مقاله می نویسه من اینور دوربین غش می کنم از شوق؟ :))))
راستی باورت می شه ما بیشتر از یک سال هست هم سنگریم؟ داشتم کامنت های روز دانشجوی پارسال رو می خوندم. کامنت نوشته بودی. باورم نشد. واقعا مفت مفت یک سال یک سال می گذره!

ژنرال مسعود دوشنبه 17 آذر 1399 ساعت 10:03

مقاله نویسی، درس خوندن و همه ی کارهای خوب خیلی خوب اند ها؛ متاسفانه من گشادم!
قبلا یه چندتایی مقاله نوشته بودم؛ ولی دیدی که همیشه باید اسم استاد ها رو اول بزنی! خخخخخ

نه نه تو گشاد نیستی! اداست بیشتر. من می دونم.
یه چندتایی مقاله؟ ●-●
جسارتا می تونم دو دقیقه دست راستتون رو قرض بگیرم؟ می خوام بگذارم رو سرم شاید فرجی شد!
اسم استاد هم اول بزنی دیگه خودت که نویسنده مسیول می تونی بشی همونش هم خیلیه! یا اصلا نویسنده دوم!
منم از سال دوم سوم دارم زور می زنم مقاله بنویسم هنوز که هنوزه اندر خم یک کوچه ام.
غش
و خدافظ!

ژنرال مسعود دوشنبه 17 آذر 1399 ساعت 21:15

کاری نداره نوشتن مقاله. اصلا.

پس لطفا یک استاد هرچه سریع تر بیاد سرپرستی مرا قبول کند، چون این بی خانمان در حسرت مقاله سوخت.

بلو پنج‌شنبه 20 آذر 1399 ساعت 01:02

کی‍ـــــــــــــــــــــــلگ T_T
مرسی ازت، اونقدر شوکه شدم که اصلاً نمی‌دونم چی باید بگم.
من هنوز اون عکسی که پارسال بهم داده بودیو دارم و saveش کردم و گاهی نگاهش می‌کنم و کلی ذوق میکنم، این موزیک میره کنار اون عکس. ^ـــــــ^

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد