Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

این آواز در حال پایان است، اما داستان هیچ گاه به پایان نمی رسد

گفته ی اود سیگما است، درست چند لحظه قبل از متلاشی شدن تننت در ابشاری از نور.

"ما برای تو آواز می خوانیم، دنیا برایت اواز می خواند تا به خواب بروی."

و تننت، دکتر دهم، اواز اود ها را داشت. اود ها برایش می خواندند تا دل کندن راحت تر بشود. او زیبا ترین، امن ترین، روحانی ترین و ارامش بخش ترین اواز جهان را در گوش خود داشت،

با این حال، کلمات اخر... اخرین کلمات، هیچ گاه از او یک مبارز شجاع که رو به روی مرگ می ایستد و مثل دوستی قدیمی دست در گردن او می اندازد، نساخت. او خودش بود. سرا پا تنها. بعد از نهصد و اندی سال، هنوز ترس و حسرتی امیخته با اشک غلطیده روی گونه ی چپ داشت:

:"من نمی خواهم بروم."


آبشار نور،

اخر زمان.


پ.ن. ولی خوب گند خورد به پستم. با یه احساس فرای بی نهایت توی یه فضای روحانی با چشم اشکی نوشته بودمش. عاشق این پستم بودم. الآن اصلا دیگه دوستش ندارم. شرح ما وقع، انچه زندگی به سر ما اورد. 

نظرات 22 + ارسال نظر
مسعود شنبه 1 آذر 1399 ساعت 11:27

سال سه که بودم، یه سال یک تازه اومده بود برامون. یه روز سر راند گفتم بیمار FWB as tolerated باشه و ROM as much as possible بگیره و بره. انتی کواگولان هم DOAC بدین. اونم تازه کار و البته لر؛ برگشت به من گفت(با لهجه لر یاسوج بخون) : «این کسشرا چیه میگی؟!»
حالا همینو باید ازت بپرسم!

بابا شرح قسمت آخر فصل چهار سریال دکتر هو رو نوشتم. :)))
یکی از مورد علاقه ترین صحنه ها،
که خیلیییییی باهاش فلسفی می شم هربار می بینم فاز و نولم می خوره به هم.
دقیقا وقتی تننت، دکتر دهم داره می میره.

می بینم که بازم پای یه یاسوجی وسطه! :)))) پس به خاطر اینه از یاسوجی ها پیش زمینه داری.
والا قبول دارم، این طرز برخورد با سال سه نیست. زیاد دوست انترن دارم همه را با ضمیر جمع و دکتر خطاب می کنم. بعد این طرف امده چه راحت اینجور گفته به رزیدنت سال سه! دل و جیگرشو برم. جان جان!

مسعود یکشنبه 2 آذر 1399 ساعت 12:17 http://admm.blogsky

این یاسوجی، همون یاسوجیه!
و حالا اون سال سه شده و ما سال پنج!
دنیا زود میگذره!

عه.
دوست دارم یک سال یکی جسور تر از خودش پیدا شه امسال ببینم واکنشش چیه! :))))

نل_لا یکشنبه 2 آذر 1399 ساعت 17:28

با نهایت احترام میخوام بپرسم اگه طرف اهل یه جای دیگه بود بازم پای فلان جایی بودن یا لر بودنش رو وسط میکشیدید جناب؟ از شما بعیده

هرچقدر فکر میکنم میبینم که لزومی نداشت درکنار سال اولی بودنش بگید اهل کجاست

با نهایت احترام می خوام از سمت خودم جواب بدم هر چند فکر می کنم مخطاب اصلی این کامنت من نیستم،
من و دوستم داشتیم با هم حرف می زدیم نه با فرد دیگری اینجا چون محیط ازاد هست هرکسی رد می شه می تواند پیام را بخوانه،
ولی این مکالمه پس زمینه ای داشت که شما مطلع نیستید و در عوض فوری رگ غیرتتون باد کرد.
من هیچ جایی از وبلاگم ننوشتم که با یاسوجی یا لر جماعت مشکلی دارم. چندین بار هم سفر داشتم و خوش گذشته بهم از باحال ترین سفر هایم بود و دید خاصی هم ندارم. دوست و رفیق هم از تک تک نقاط ایران زمین دارم و هر کدام گلی از باغ های بهشت.
تجربه بهم ثابت کرده معمولا کسانی که فوری ناراحت می شن و گارد دارند خودشون هستند که از عدم اعتماد به نفس رنج می برند،

یه دوست کرمانشاهی داشتم، خاطره اش همین جاست، یه بار بهش گفتم اهل کجایی؟ گفت کرمانشاه. منم گفتم که عههههه کرمانشاه! دراومد که شما تهرانی های فلان شده فکر کردید که کی هستید چی هستید و اقا داشت چالش می ساخت. صرفا با همون دو کلمه ی من.
نمی دونم چرا سختش می کنید تو دانشگاه هم کم ازین انتقاد ها نداریم.

خلاصه این دید از سمت من وجود نداره و برداشت اشتباه خودتان هست،
من خودم هم لرم و کلی هم به جوک های لر ها می خندیم در مهمانی ها و جمع های خانوادگی مون و اولین نفری هستیم که کلیپ های لری رو فروارد می زنه و ریسه میره و دشواری هم نداریم .
برقرار باشی.

مسعود دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 00:39 http://admm.blogsky

لر: بی پروا؛ شجاع؛ بدون محافظه کاری
من قصد مفهوم مثبت داشتم.

شجاعت و مثل کف دست بودن لر ها بر هیچ کس پوشیده نیست.

مسعود دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 00:40 http://admm.blogsky

یه نفر پیدا شده میتونه باهاش رقابت کنه؛ ته فامیلیش هم "وند" داره!
اگه به کسی برنمیخوره اونم لره!

اره خیلی از وند ها لر هستند جلیلوند بیرانوند.

مسعود دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 00:42 http://admm.blogsky

حالا جالبه خاطره رو تعریف میکنیم خودش غش غش میخنده؛ اینجا یه عده سینه چاک میدن! خخخخخخ

شاه و شاقلیه اینجا. نگرانش نباش.
البته منم ناراحت می شم،
گاهی حتی خیلی زیاد از شوخی های لفظی ،
ولی با توجه به کسی که ارسال می کنه و لحن پیامش، کاملا مشخص هست برام که الان باید ناراحت بشم یا نه. ناراحت هم بشم درجا جواب هم می دم چون اینجا که کسی ما رو نمی شناسه می گم که حداقل تو دلم نمونه!
یه دوستم هست مثلا، بوده سعی کرده واقعا فحشم بده و من باور نمی کردم. :))))
یعنی دوستی هست که صبح تا شب داره به من می گه خر! حالا درسته ادبیات قشنگی نیست ولی هرچی هم بگه من اصلا بخوام هم نمی تونم بلد نیستم ازش ناراحت بشم. بستگی داره چی رو از کی بشنفی.
یه سری ادم ها هستند کاملا هدفشون تخریب و ازار و خراشیدن هست و به عنوان مکانیسم دفاعی این رو در لفافه ی شوخی بیان میکنند که حسد، سادیسم و تنگ نظری از تک تک واژگانشون شره می کنه و کاملا قابل سنس هست. شاید خودشون نفهمند ولی ما که خنگ نیستیم. اون ها را منم نمی پذیرم.

تو حلاج قشنگ می گفت،
از او می رنجم،
او که می داند نمی باید انداخت.

نل_لا (بریدا) دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 17:48

سینه چاک دادن
شاه و شاه قلیه
بی اعتماد به نفس بودن رو هم بهم نسبت دادین تازه
:)) چی بگم؟
همه قصد مفهوم مثبت دارند اما در مکالمات جوک گونه اشون از این لفظ استفاده میکنند و صد البته بعدش توضیحاتی مثل توضیحات شما میدن! در آخر هم میگن ما خودمون لریم و اینجوری خودشون رو توجیه میکنن
.
یه استاد طراحی داشتیم روز اول از همه میپرسید اهل کجایید. در آخر که نوبت به من رسید و گفتم اهل کجام یهو بعدش شروع کرد غش غش خندیدن و خاطره ی مسخره تعریف کردن. من هیچی نگفتم نمیخواستم برای چندمین بار توضیحاتی که اون بالا در جواب کامنتم دادین رو بشنوم تا اینکه بعد از حرفاش گفت که آخر ترم بگو یه نمره اضافه تر از بقیه بهتون بدم خانم فلانی!!! حقیقتا دیگه نتونستم ساکت بمونم و بهشون تذکر دادم و ایشون دقیقا مطابق با حدسیاتم و مطابق به آنچه شما پاسخ دادین پاسخ دادن! جالبه که فکر میکنید اینجوری توجیه میشین!

من هر انچه لازم بود در پاسخ قبل نوشتم.
گفتم برداشت اشتباه خودت هست همه ی اینا و ما مسئولش نیستیم و اصلا به نظرم حتی دخالت نمی کردی بهتر بود، چون ما داریم دو نفری با هم حرف می زنیم و مکالمه ی خودمون هست نه یک اعلانیه ی عمومی درباره ی لر یا یاسوج یا هرچی. حالا خود دانی دیگه آزادی در برداشت. نمی تونم خودمو بکشم تا برداشتت درست بشه که.
بحثی ندارم دیگه.

پ.ن. از شانس ما، دو دقیقه ی دیگه یه سال یک ارتو هم پیدا میشه می گه هرچی فکرمی کنم لازم نبود پای سال یک ها رو وسط بکشید اصلا!

پ.ن. هیچ کدام از عبارات به شخص شما اختصاص داده نشد، بازم خودت دلت خواست "انتخاب کنی" جزو اون دسته باشی!
ضرب المثل را برو بخوان، می گه شاه می بخشه شاه قلی نمی بخشه. وقتی استفاده می شه در لفظ که بالفرض من با فحش خوردنم کنار امدم، بعد ده نفر به جای بنده کنار نیامدن و دیسلایک دادند. مخاطبش تو نبودی اصلا. اجمعین دیس بده ها بودند و قضیه فرای این پست هست. مدتیه دوستم رو دیسلایک می کنند حمله می کنند به کامنت پست هایم و اون جواب منه.

نل_لا (بریدا) دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 17:51

کسی که اعتماد به نفس نداره قایم میشه و اصلا نمیگه من لرم

باشه. تعاریف در فرهنگ لغات مختلف متفاوت اند.

morad دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 23:10

دوست عزیز حالا مگه لرها کین؟
والا من هرچی تاریخ معاصر خوندم سران لرها خائن بودن مزدور بودن پول بگیر انگلیسی ها بودن اصلن منطقه خوزستان دست خائنین لر بود و برا انگلیسی ها کار میکردن یعنی کل چاهای نفت توسط لرها برای انگلیسی ها نگهبانی و مواظبت میشد
بذار از خیانت و خباثت لرها یه داستان بگم
در زمان رضا شاه وزیر راه میره در منطقه لرها هم یک پل تازه ساز رو ببینه هم یک جاده افتتاح کنه دقیقن تعطیلات نوروز بوده متاسفانه تاریخش یادم رفته ( حتی کتابی که خوندم یادم نیست وگرنه اسم کتاب می نوشتم ) خلاصه تعطیلات نوروز بوده که همه داشتن عشق و حال میکردن اما این وزیر وظیفه شناس تعطیلات رو ندیده میگیره و با اتومبیل به طرف منطقه لرها میره
میدونید چه اتفاقی میفته؟
وزیر راه رضاشاه در هنگام بررسی پل توسط لرها به شهادت میرسه!!!
حالا سوال بنده اینه در کدوم قبیله آدمخوار آمازون یا آفریقا سراغ دارین که یک وزیر راه در هنگام درست کردن یا افتتاح یک پل یا جاده به قتل برسه!؟
دوست عزیز لطفن برو یه ذره تاریخ اقوام و تیر و طایفه خودت بخون بعدن بیا ایراد بگیر
در ثانی مگه مسخره ما شیرازیها نمیکنن؟ والا این روزها اینقده که به ما میگن کون گشاد و تنبل فکر نکنم به لرها و ترکها چیزی بگن
.
.
.
در آخر از دوستان معذرت میخوام که بقول شیرازیها با کون پتی پریدم وسط بحث .... از این دوست لر هم میخوام منو ببخشه که رعایت ادب رو نکردم

مسعود دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 23:47 http://admm.blogsky

میبینم که عامل فساد شدم :)
این جمله ی "این کسشرا چیه میگی" که توسط مهرداد اولین بار گفته شد تبدیل به یه جمله ی معروف شده تو گروه ما! اومدیم با تو هم قسمتش کنیم که لحن و لهجه و شان نزولش رو هم درک کنی؛ عامل دعوا و نفرت پراکنی شد!
بابا بی خیال.
به قول یه دوست بهبهانی؛ حرف لر از روی درد دله! آستانه ی درد دوستان دیگه زیادی پایینه!

نل_لا (بریدا) دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 23:47

آقای مراد شما مرز های بی ادبی رو جابه جا کردین! نه تنها اینجا بلکه زیر هر پستی که کامنتی با اسم شما دیدم! مسئله اصلا ربطی به تاریخ نداشت که اگر هم داشت من تاریخ خوان نیستم مگرنه مطمئنم جواب دندان شکن و باب میل برای شما کم نیست تو تاریخ لرها! این از شما

آقای کیلگ من که دیگه اینوری نمیام میتونید هرچقدر میخواید مکالمات خصوصی تو قسمت عمومی وبلاگتون داشته باشید! و یه سوال: اگر کسی شمارو تایید میکرد باز هم در جواب مینوشتید که مخاطب ما شما نبودی چرا خندیدی؟!! اینم از شما

آقای مسعود من هیچوقت دیسلایکتون نکردم

موفق باشید هر سه تاتون

morad سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 00:58

حالا که به بنده گفتی بی ادب بذار باز یه داستان از اجداد لرت بگم که دست خالی از اینجا نری
گفتم که لرها همه شون مزدور انگلیس ها بودن ... خلاصه جنگ جهانی دوم که میشه آلمانی ها در همه مناطق اروپا پیروز میشدن و برتری با ارتش هیتلر بود و پشت سر هم پیروز میشدن اگه دقت کنید رضا شاه هم علاقه مند به هیتلر بود و از خداش بود ارتش آلمان خوار و مادر انگلیس ها رو یکی کنه
عجیب اینکه لرهای ایران از ترس یکی یکی سبیلهاشون هیتلری درست میکردن پدر ترس بسوزه خب همه شون مزدور انگلیسها بودن باید هم سبیل هیتلری درست میکردن
حتی لرها در آورده بودن که هیتلر ( لر هست ) چون آخر اسمش به لر ختم میشه و میگفتن هیتلور صحیحه نه هیتلر
متاسفانه هیتلر اشتباه کرد و به شوروی حمله کرد و ارتش قدرتمندش در زمستان سرد روسیه و سیبری زمینگیر شد
تا لرها فهمیدن که آلمان در حال شکست خوردنه باز سبیلهاشون تا بناگوش درست کردن و دوباره پرچم انگلستان رو بالای خیمه و خرگاشون کوبیدن
دوستانی که فکر میکنند من دروغ میگم برن عکسهای قدیمی پیرمردهای لر رو ببینند متوجه میشن که حق با منه

مسعود سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 02:05 http://admm.blogsky

این آخرین کامنت من ذیل این مطلبه.
من اگرم حرفی رو با کیلگ زدم، یه گفت و گویی بود با دوستم که قصدی نداشتم ازش. ولی برخی دارند تو این فضا حرف هایی می زنند که اصلا خوش نیست و باعث ناراحتی و کدورت میشه. من اصلا دوست ندارم کسی به کس دیگه ای توهین کنه خصوصا توهین قومیتی یا نژادی.
من خودمو مسئول میدونم که ناخواسته این فضا ایجاد شده و باب توهین باز و لازم میبینم قبلا و قلبا عذرخواهی کنم از بریدا به خاطر حرف های مراد.
درسته که ازادی کلام امر تحسین شده ایه؛ اما توهین اصلا پسندیده نیست...

Greenish سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 02:46

@مراد
وقتی هیچ رفرنسی نداری چه اصراری داری مثال تاریخی(اگه اسمش رو بشه گذاشت تاریخی البته)بزنی؟
خوزستان دست لرای خائن بوده؟لرای خائن هم نگهبانای چاه و دکلای نفتی بودن؟

خب اولین چاه نفت تو مسجدسلیمان کشف شده اون جا هم یه منطقه ی بختیاری نشینه.طبیعیه که نیروی کارش بختیاری یا به قول شما لر باشه،نکنه باید از انگلیس کارگر می اوردن؟حالا اگه شما فکر میکنی صرفا بخاطر اینکه بختیاریا تو تاسیس دکل ها نفت کمک کردن خائنن،که دیگه هیچ....
ای کاش اسم اون پلی که وزیر راه وقت رضا شاه موقع بازدید ازش کشته شد رو هم میگفتی.حالا حداقل می گفتی کدوم منطقه ی لر نشین بوده.

ترس هم که هیچ جوره با هیچ کدوم از لرا چه لرکوچیک(یاسوج و خرم ابادو ..)چه لر بزرگ(بختیاری) نمی خونه،یه چیزی بگو که بگنجه.تو بیا برو به یکی بگو قوم ایکس عاشق تفنگن،فرهنگشون جوری با تفنگ عجین شده که به یکی از جوونای الانش بگی فرهنگت رو تو چند کلمه بگو صد در صد جز پنج تای اول تفنگه.بعد بهش بگو ولی اینا خیلی ترسون قطعا بهت می خنده:)))))

اهان این رو به معلومات تاریخیت اضافه کن که اگر هم تبارای لرای خوزستان نبودن نهضت مشروطیت ایران شکست می خورد.
در مورد سردار اسعدبختیاری و بی بی مریم هم بد نیست یکم بخونی.
یه سریال هم صدا سیما در مورد بی بی مریم ساخته،اگر بقول تو خائن بودن قطعا تلویزیون ملی چنین سریالی نمی ساخت(گرچه به خوبی هم نتونسته بسازه.)

گمون می کنم کم سن باشی،یا حداقل امیدوارم این ادبیات ادبیات یه پسر نوجوون باشه،اولا یاد بگیر تو بحثایی ک بهت مربوط نیست دخالت نکنی.دوما یاد بگیر انتقاد کردن یه اصولی داره که باید رعایت بشه که گر نشه متناسب با اینکه مخاطب چه جور ادمیه یا اصلا راجع به حرفات فکر نمی کنه و جدیت نمی گیره یا اینکه کارت به کتک کاری میکشه.

Greenish سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 02:51

@مسعود
حرفای این ارجونی ها(امیدوارم اسم قدیم بهبهان رو درست نوشته باشم)خیلی جدی نگیرید،معلوم نیست چه سالی با لرا درگیر شدن و از قضا تو اون درگیری هم از لرا شکست می خورن و یه بخشایی از شهرشون رو از دست میدن.بخاطر همین الان خیلی با لرا ابشون تو یه جوب نمیره با اینکه تو شهرشون هم خیلی لر پیدا میشه.

morad سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 20:37

دوست عزیز آلان که این کامنت شما رو دیدم در رابطه با رفرنس باید شما رو ارجاع بدم به روزنامه اطلاعات از سال 1307 تا 1320 که رضاشاه پادشاه و در قدرت بود
اما در رابطه با کامنت دوم بنده که مربوط به ترس و وحشت لرها در رابطه با حملات ارتش آلمان هست باید شما رو ارجاع بدم به مجله خواندنیها اگه اشتباه نکنم چاپ های دهه 20 یا دهه 30
دوستان شاید باورتون نشه من در سال 92 تصمیم گرفته بودم تمام عکسهای قدیمی ایرانی ها که در هنگام جنگ جهانی دوم به طرفداری آلمان سبیل هاشون رو هیتلری درست کرده بودند جمع آوری کنم و در یک پست انتشار بدم متاسفانه بخاطر گرفتاری نتوانستم و آلان بسیاری از این عکسها از بین رفته
من فقط در یکی از بلاگهای قدیمی بالای 100 عکس پیرمرد که سبیل های هیتلری درست کرده بودند به یاد دارم که نیم ساعت پیش هرچی گشتم این سایت رو ندیدم احتمالن بخاطر هزینه مدیر سایت تصمیم به تعطیلی سایت گرفته یا احتمالن مثل بسیاری از سایتها تبدیل به سایتهای فروش صابون و لوازم آرایش و اینجور چیزا شده
و نکته مهم بسیاری از بلاگها و سایت ها هم اگه یادتون باشه بعد از اتفاقات جنبش سبز از ترس بلاگها و سایت هاشون رو کلن پاک کردن
.
بهرحال حق دارید این چیزها رو جایی نخونده یا تا بحال از کسی نشنیده باشید چون فقط آدمهای متفاوت و با طرز تفکر خاص به این نکات پی میبرن یا در ذهنشون ماندگار میشه که متاسفانه یا خوشبختانه بنده جزو این گروه هستم

morad سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 20:46

در رابطه با واژه ( ارجونی ) هم خیلی جالبه اگه بدونید شیرازی ها به یک نوع چوب یا چماق میگن
چماق ارجونی یا چوب ارجونی
که اکثرن برای دعوا ازش استفاده میکنن در ضمن شیرازی ها به چوب میگن چوغ و به رود کوچک یا نهر کوچک آب میگن جوغ یا جوق

Greenish چهارشنبه 5 آذر 1399 ساعت 21:32

الان این چه رفرنس دادنیه اخه؟:)))یادته یه شماره ای از روزنامه ی اطلاعات بین سالای ۱۳۰۷ تا ۱۳۲۰ اومده چنین چیزی نوشته،الان انتظار داری قبول بکنم؟کیدینگ می؟
اوکی با اینکه نه اسم اون پل نه منطقه ای ک وزیر رضا شاه رو کشته ن رو یادت میاد اما فرض رو بر این می ذارم که چنین اتفاقی افتاده(که با توجه به شرایط اون زمان خیلی دور از ذهن نیست.)آیا اون زمان فقط لرها بودن که یا ریل کشی و ساختن راه ها مخالف بودن؟هیچ کدوم از اقوام دیگه اعتراضی نداشتن؟من از قبایل امازون و جزیره ی ادم خور ها اطلاعی ندارم ولی اون تایم خیلی از اقوام ایرانی به درست یا غلط مخالف این اقدامات رضا شاه بودن چون فکر میکردن مخالف منافع قومی و ملی ه.بنابراین با توجه به اینکه اون زمان کشور خیلی یک پارچه نبوده و همینطور شرایط فرهنگی،میزان آگاهی لرای اون زمان نگاه کنی اینکه بخوان کسی برخلاف میلشون تو منطقه اشون پل زده رو بکشن خیلی هم عجیب نیست.

زمان قدرتمندی خیلیا سبیلشون رو هیتلری کردن،یعنی همه از ترس هیتلر بوده؟ نه خیر به خاطر مد بوده اکثرا مردم مدل لباس،مو و... ادمای معروف رو دنبال میکنن
تو ایران هم با بولد کردن اینکه ایرانیا و المانی ها هر دو اریایی هستند،هیتلر خیلی محبوب شد و ملت علاقه مند به مدل سبیل هیتلر شدن و اینجوری زدن.
والله من نمی دونم کی لر بیچاره با انگلیس ها طرح دوستی داشته ک میگی لرا خائن بودن و مدافع منافع انگلیس؟؟
اتهاماتی ک به لرا وارد میکنی اینقدر بی پایه و اساس ه که نمی دونم چی بگم واقعا:)
...........................
ارجان(همون ارجونی ک نوشتم.)اسم قدیم بهبهان ه و اتفاقا فاصله ی کمی با شیراز داره پس خیلی بعید کلمه ارجان تو گویش هردو یکی باشه.(گرچه اصلا نمی دونم چرا به اینکه ارجونی تو گویش شیرازی ها هم هست اشاره کردی.)
من کاری به کار واژه ی ارجان و ریشه ی این واژه و...نداشتم صرفا خواستم به مسعود بگم به خاطر اختلافی که بهبهانی و لرا (خصوصا یاسوجی ها) دارن از اسن جور کل کلا با هم زیاد دارن.من هم دوست لر داشتم و هم بهبهانی و عادتشون بود ک سر یه سر هم بذارن.کلا حرفای ک راجع به هم میزنن رو نباید جدی گرفت.

morad پنج‌شنبه 6 آذر 1399 ساعت 19:53

دوستان لطفن این لینک که در رابطه با قزوینی هاست ببینید
بعد که جوک ها رو خوندید به این نکته توجه کنید که
اولن شهر قزوین از لحاظ مختصات جغرافیایی کاملن خاص هست یعنی ما فقط یک شهر قزوین داریم نه بیشتر
دومن که جوکها جنسی و س.ک.س.ی هستن
سومن که جوکها بسیار خطری هستن
چهارمن که تعداد مردان و پسرهای قزوینی کاملن مشخص و معلوم هستند
حالا سوال اینجاست آیا این شخص یا بهتر بگم صاحب این وبلاگ یا این پست به قزوینی ها توهین کرده؟ مطمئنن نه توهینی نکرده چرا که منظورش شخص خاصی نبوده تازه عبید زاکانی هم در کتابش همینجوری قزوینی ها را خطاب کرده
http://jock92.blogfa.com/post/13

حالا خوب توجه کنید پراکندگی لرها از غرب یا بهتر بگم شمال غرب ایران شروع میشه تا استان فارس که بنده زندگی میکنم یعنی لرها در میان صدها شهر پراکنده هستند
حالا نتیجه میگیریم بنده اصلن و ابدن توهین شخصی نکردم بلکه بنا بر مطالعات و تحقیقاتم به این نتیجه رسیدم که لرها خائن و خیانتکار و مزدور بودن و جز خیانت هیچ خدمتی به ایران و ایرانی نکردن البته منظور من لرها در بستر تاریخ یعنی از قرن 19 میلادی یعنی تقریبن از 1800 میلادی تا 1945 میلادی هست
و نکته مهمتر اینکه بنده نظرم را گفتم و کسی که در یک بلاگ نظرش را مینویسد حق ندارد رفرنس بدهد چرا که این یک نظر کاملن شخصی می باشد و بر کامنت گذار یا نظر گذار هیچ حرجی نیست
اما هنوز دو نکته مهم در رابطه با لرها دارم که اگر اجازه بدهید حتمن خواهم نبشت فقط حیف که راست گفتن شیرازی ها تنبل هستن براستی که وقتی میخوام کامنت بنویسم انگاری میخوام کوه بکنم

morad پنج‌شنبه 6 آذر 1399 ساعت 19:59

راستی دوستان یک نکته مهم یادم رفت بگم اینترنت منطقه ما اصلن نمیتواند گوگل باز کند
حتی صفحات داخلی را به سختی باز میکند
سرعت ما در حد صفر رسیده و دیگه فیلم که نگو و نپرس
نمیدانم چرا اینطوری شده اگر نتوانستم پاسخ بگذارم یا کامنت بگذارم احتمالن بخاطر اینترنت هست که واقعن همه چی به هم ریخته

morad پنج‌شنبه 6 آذر 1399 ساعت 22:55

بازم در رابطه با رفرنس
دوست عزیز در رابطه با ترور وزیر راه چندتا نکته کلیدی گفتم که براحتی میتوانی این خبر را از روزنامه اطلاعات پیدا کنی
در ایران معمولن 5 روز اول فروردین تعطیل هست یعنی شما باید روزنامه اطلاعات سال 1307 را از روز 6م تا 12 فروردین جستجو کنی اگر پیدا نکردی سال 1308 تا 1315 بگردی کافیه
اما در رابطه با ترس و وحشت لرها در هنگام پیروزی های پی در پی ارتش آلمان و گریم کردن لرها با سبیل هیتلری کافیه مجله خواندنیها را بعد از جنگ جهانی دوم که به تاریخ ما میشه از نیمه دهه 20 تا نیمه دهه 30 اینجوری بگردی زود پیدا میکنی
فقط کافیه کاریکاتورهای مجله را جستجو کنی
معمولن کاریکاتورها اینطوری کشیدن یک لر را با شمایل لری که شامل کلاه نمدی هست در کنار درب خانه اش با سبیل هیتلری و سلام هایل هیتلر ( که بالای در خانه پرچم صلیب شکسته نازیها به اهتزازه )
تقریبن اینجوری کشیدن
تو رو خدا دیگه اسم رفرنس برای کامنت گذار نیار که معلوم میشه شما از قواعد و رسوم وبلاگ نویسی بی خبری
در کامنت بعدی یک نکته جالبی ذکر میکنم که مربوط به رفرنس میشه

morad پنج‌شنبه 6 آذر 1399 ساعت 23:06

دوستان ذبیح الله منصوری بیش از 1000 تا کتاب و مقاله نوشته اما دریغ از رفرنس!!!
تو رو خدا دوستان لطفن کتاب ( مغز متفکر جهان شیعه ) منصوری رو مطالعه کنید مطمئنن دو تا شاخ روی سرتان سبز میشه از بس دروغ و دونگ در رابطه با امام جعفر صادق نوشته!!!
باور کنید تمام اختراعات و اکتشافات ریاضی هندسی ستاره شناسی فلسفی رو به امام جعفر صادق نسبت داده بدون یک رفرنس یا یک سند معتبر !!!!!!!
اونوقت شما بخاطر دو تا رویداد تاریخی که مستند هست از من رفرنس میخواید!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد