Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

در هاون گذاشت و کوبیدم

گاهی حس کردید   زمان داره ناجور پودرتون می کنه؟

من شدیدا این حس رو دارم.

ای بابا من دارم پودر می شم.

زمان

زمان

زمان.


"من اعتراض دارم، به رنگ سرخ که سوزاننده ست،

به آبی که سرده،

به زرد که رنگ جداییه،

به هر رنگی که رنگ روح زندگی توش نیست،

چون به عقیده ی شخص خود من جناب رئیس،

روح زندگی سبزه... فقط سبز!"


پ.ن. یعنی مثلا حتی از اینم خسته ام که هر بار دارم اینجا پست می گذارم از شدت خستگی هر دو تا چشمم پر از اشکه و این اشک ها همین جور شر شر...

که خب می تونید بهم بگید چه مرگت کرده دو ساعت زود تر پست بگذار که از شدت خواب در حال مرگ نباشی،

و اونجاست من جواب می دم خودم هم نمی فهمم چی میشه اینجور میشه و حتی دیگه اخر پست ها کم کم مفهوم جمله رو نمی فهمم حتی.


پ.ن. اینورم که لیورپول برای بار هزارم داره جشن قهرمانی می گیره. از چلسی برد. یه لحظه اون مستطیل سبزو دیدم با خودم فکر کردم نه بابا تو هم پیشرفت کردی حداقل دیگه افسرده ی اینکه وای من چرا فوتبالیست نشدم نیستی و اون مرحله رو پشت سر گذاشتی. اونم به خاطر اینه که کم کم نرسیدم دیگه فوتبال ببینم. امروز یکی از بچه ها از بازیای دیروز بهم گفت، من سرمستانه جواب دادم اره دیشب صداش می اومد ولی نمی دونم کی بود. در لحظه دلم خواست زمین دهن باز می کرد از حجم تغییرات که خودم شاهدش بودم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد