امروز،
کش ماسکم قبل استفاده تو ماشین کند،
پس نتوانستم مقابل وسوسه ی لعنتی اش مقابله کنم و وصلش کردم به دستگیره ی سقف صندلی شاگرد.
هرکی هم بهم بگه خل،
بهش می گم کم کمش حقیقت اینه که یک چهارم صاحاب ماشینی که دیروز دیدم خل هستم!
اون هر چهار تا پنجره رو وصل کرده بود. :دی
تشخیص درستی ونادرستی بعضی ازکاراباخودآدمه آدم بایدخودش به باوربرسه
چه جدی شد یکهو؟!
یا قمر بنی هاشم.
ازارش به کسی نرسیده اون ماسک.
این تم کرونایی چطور به ذهنت رسیده؟
من یه ماشین اون طوری ببینم پیش خودم میگم لابد این یارو از اوناست که فکر میکنن نور خورشید میزنه ویروسا رو از بین میبره،برای همینم اون جوری اویزونشون کرده...
کاش میشد یکم از خلاقیت تو رو بر میداشتم برای خودم..
جوابش ساده ست من نیز به ذهنم نرسیده، از ایده ی راننده ی اون ماشین تقلب زدم دیگه.
+ بی ربطم نیست چیزی که نوشتی، اینجوری هم می شه نگاهش کرد. منطقی تر از فکر دکوراتیویه که من دارم.