حافظه ی واقعی رو
اطلاعات عمومی واقعی رو
تهران شناسی واقعی رو
اگر مردید الان بسنجید که هیشکی گوگل و مپ نداره.
یک آهنگ از معین هست،
شده رفیق این روز های برفی من.
وسطش می گه ای دل عاشق... می روی تا بزنی سر به کدامین سنگ.
و بقیه ش را خاطرم نیست ولی خیلی ارادت داریم خلاصه.
خصوصا به این یک خط.
که ای دل عاشق؟ می روی تا بزنی سر به کدامین سنگ؟
ماهی قرمزا دست تکون بدن همو پیدا کنیم.
پ.ن. از قدیمی ها، یادتونه من چه قدر تو اوت بودم از نظر مسیر یابی؟
این روز ها که نقشه قطع شده، کم به آدم ها آدرس ندادم.
ها ها.
خیلی جدی مثلا می گند برو از کیلگ بپرس اون بلده.
خلاصه حال می ده خودتو در جایی ببینی که هیچ وقت فکرش را نمی کردی.
منم یه بار تهرانو بلد شدم..
خیلی راضیم از این وضع، قشنگ دارم عشق میکنم!
قشنگ بمب بارون اطلاعاتی قطع شده داریم با داشته هامون زندگی می کنم. تازه چراغ سبز اینستای این دختره رو هم نمیبینم و میدونم آفه، خیلی حال میده
منم دارم عشق می کنم
همین که خیالم راحته همه چیز قطعه ارامش می ده به من
که هیچ اعلانیه ی مزخرفی قرار نیست بیاد روی تلگرام
که تا مدتی قراره خلاص باشم از غیبتی که پشت عکسای هم دیگه می کنند
ولی رو راست باشیم، وقتی آن بود، می دونستی اقلا آنه. الان دقیقا نمی دونی کجاست. چی کار می کنه. من بودم این بیشتر اذیتم می کرد. :))))
اتفاقا الان دقیقا میدونم داره چکار میکنه
:()
حله پس راحت باش
امروز سرکار دنبال این بودیم که ببینیم کری مولیس چه سالی دستگاه پیسیآر رو ابداع کرده بود و خفونیتِ یه پروتوکل واکسن ریکامبیننت قدیمیِ پیش از دوران دستگاه پیسیآر رو بررسی کنیم و گوگلی نبود که بسرچیم
:))
آخرش یکی از بچهها از فایل پاورپوینتای یه درس دیگه زمانشو یافت!
ولی بقیهٔ سؤالامون همچنان منتظر بازگشت گوگله!