Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

اخلاقی که نیاموخته اند

می دونی شاید هم مشکل از منه!

شاید فرهنگ و اخلاق همه شون درسته و من مشکلم این وسط.

شاید من اونقدری که لازمه احساس صمیمیت نمی کنم. یا بچه ام. یا چه می دونم خنگم. ای کیوم پایینه. هر چی.


ولی جواب اینکه وقتی بهت می گم "ببخشید خواب بودم تماست از دست رفت،"

قطعا تو فرهنگ و آداب من یک جمله ی فضول محورانه و پررو عانه و گوزوعانه تحت عنوان "چرا ساعت یازده شب خواب بودی؟" نیست.

دلم خواست! تو مسیول خواب و بیدار منی؟ ننه می  بابامی؟ کی هستی که چنین سوالی از من می پرسی؟ که چرا ساعت یازده خواب بودم؟ اصلا آره چون من یه مرغم! ساعت نه جمع می کنم می روم تو لونه ام. 


جواب اینکه "الآن نمی تونم بیام به فلان جا"

جمله ی "مگه چی کار داری  امروزکجایی الآن"

نیست.


یا حتی وقتی وسط خیابون تماس می گیرم و دوستم جلوم در می آد که "هنوز بیرونی؟ کلاس که خیلی وقته تموم شده. کجایی؟"




اگر خودم اون قدری احساس صمیمیت کنم به اشتراک می گذارم علت ها رو، ولی درست نیست واقعا این رفتار ها.

پر رویی و وقاحت گاهی به حد اعلی خودش می رسه اینجا. گاهی واقعا خسته می شم! روح و روانم نمی کشه.

خیلی اعصابم می ریزه به هم. خیلی.

منم تو همین فرهنگ بزرگ شدم، تو همین کشور... بین همین آدم ها... پدر مادرم آدم فضایی نبودند و داخل همین جامعه به رشد رسیدم. 

ولی نمی دونم چرا الآن احساس می کنم با همه سر این موارد معاشرتی خیلی ریز ولی در عمل گنده به مشکل می خورم.

بالاخره یک روز جرئتش رو به دست می آرم که بگم به هیچ کدومتون مربوط نیست ولی اون روز دیگه خیلی شخصیت گند و کلاغ محوری باید پیدا کرده باشم.


یعنی چی وقتی می گم نمی تونم کار دارم معناش خیلی واضحه! "نمی تونم کار دارم!" یعنی من شرایط را سنجیدم و با توجه به شرایطم نمی تونستم. بعد اون وقت این وسط جمله ی "چی کار داری؟" دقیقا قراره بار کدوم گهی رو بر دوش بکشه؟ مثلا می خواهید ببینید واقعا نمی تونستم یا دارم می پیچونمتون؟ خب مثلا حال می کنید تو چشماتون زل بزنم بگم حوصله ی دیدن ریختتون رو یه امروز ندارم و کار مهمم همینه دقیقا؟ می پسندید که اینجور بگم؟


دلم می خواد دو دقیقه همین ها با یک پیرزن انگلیسی رفت و آمد می داشتند و اینقدر سر کوچک ترین رفتارهاشان از ساک دستی قرمزش تو سری می خوردند که بفهمند آداب معاشرت یعنی چی.

یک ذره احترام من نمی بینم داخل این جامعه.

یک ذره آداب.

بوی زیادی از بی شعوری به شامه ام می خورههه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد