یعنی گاها من با ترس و لرز غریبی می آم پست های دو سه ساعت پیشم رو می خونم ببینم دقیقا چی نوشتم اون زمان...
گاهی اینقدر خسته ام که تنها هدفم فشار دادن دکمه ی انتشاره، اصلا برام مهم نیست چی دارم می گم.
فکر می کنم مست ها هم همین شکلی باشند که یادشون نمی آد در زمان مستی چی کار کردند...
یکی نیست بگه خب مرض داری وقتی داری می می ری پست هم می خواهی بگذاری؟ نمی دونم چه اصراریه که مثلا بر ثبت احوال در خود لحظه همت می ورزم.
دیدی مغز آدم موقع درد یا خواب یا بی هوشی، خیلی بیش از حد راست گو می شه و شیلنگ آب باز می کنه همه چی رو می ریزه بیرون؟
همان.
یعنی در فاصله ی پست قبلیت تا الان خوابیدی و بیدار شدی؟جدا رمز این کم خوابیدنات چیه؟
کم خوابیدن هام؟
والا من کم نمی خوابم،
از انیشتین هم زیاد تر می خوابم.
دائم الخمرم کلا.
بیدار شدم شام بخورم.
الآن دارم می رم ادامه ی خواب جذابم.