Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

Everything but Nothing

#خب عنوان با آدم حرف می زنه دیگه#

دیدن یا ندیدن

همین الآن تمومش می کنم این بازی کثیفو

الآن می رم به تماشا می شینم لحظه ی مرگش رو

و خودم و کل دنیا رو راحت می کنم

چیزی نیست که..

یه سریال تخمی تخیلی ساده ست.

حالا یه ریغو می خواد بمیره. 

بهتر. یک ریغو از کره ی زمین کمتر

یه لوزر کمتر


نظرات 2 + ارسال نظر
استا جمعه 30 فروردین 1398 ساعت 00:55

چه سریالیه؟
یه لیوان گل گاو زبون برای خودت درست کن...قشنگ معلومه بدجوووووور داری حرص می خوری.

آیا بگم؟ آیا نگم؟ :دی
اسمشو واس چی می خوای. می ری ببینی آیا؟
قبلا البته‌ چند بار تو وبلاگم نوشتم اسمش رو، ولی شاید چون روش حساسم این قدر واضح ازش حرف نزده بودم.
آیا بگم؟
آیا نگم؟

من نمی دونم گل گاو زبان چه شکلیه. از بچگی کنجکاو بودم و زیاد می شنیدم. ولی بازم ایده ای ندارم.
حرص خوردن نبود. بیشتر غم خوردن بود. و ناراحتی. و تاسف. و مچالگی.

استا یکشنبه 8 اردیبهشت 1398 ساعت 21:18

حالا اسمش رو بگو.شاید بعدا بخوام ببینمش.

می دونم با این کارم دارم حیفش می کنم،
یعنی می دونی حس می کنم باید صفحه ها صفحه ها پست ها پست ها درباره ی حسم به این مجموعه بنویسم و بعدش جذب بشید بهش و تو هر قسمتی که می بینید، بدونید که حس من راجع بهش چی بوده و حجم ارادت رو درک کنید که حق مطلب ادا شه.
ولی می گم دیگه چون پیگیر هستی.
این خودش یک ارزشه.

مجیشنز ه. جادوگران.
The Magicians.
بر اساس رمانی از لِو گراسمان،
که خب البته خیلی فرق داره با رمانش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد