وای امروز روز جوان بود؟
بیایید بغلم بابا.
بالاخره یه روز مال ماست.
روزم مبارک!
روز موهای سیاهم مبارک.
روز قلب سفیدم مبارک!
روووووووزم
مباااااااااااااارک.
این رو
http://kilgharrah.blogsky.com/1397/05/28/post-1208/
یه روز که دیگه رسما خیییییییلی جوون بودم نوشتم!
خب من بعضی روز ها به جوونی الآنم نیستم.
اون روز انتشارش ندادم،
نمی دونم حس کردم شاید به طور لحظه ای خیلی به سمت خودشیفته ها میل کرده باشه.
ولی امروز شدیدا مناسبتیه و هیچ موردی نداره و آزاااااادش می کنم.
حتما بخونیدش، چون آره من واقعا بعضی موقعا همین شکلی مانیاک و خل مشنگ می شم. و به همه ی پیر ها فخر می فروشم. بدم می فروشم.
حالا اینکه می گند جوونی به دله، رو نصف نصف موافقم.
نه خب جوونی به نظرم واقعا به ریخت و قیافه هم هست.
ولی اون بخش دلی بودنش خودش کم تاثیر گذار نیست.
می تونه اونقدر دلت جوون باشه که به غیر از لحظه ی اول وقتی کنار کسی نشستی، پیریت به چشم کسی نیاد.
وای یادمه روزای اول که رفتم دانشگا، مثلا استاژر اینترن که می دیدم،
کپ می کردم که خاک عالم. یعنی ما هم اینقدر پیر می شیم. اینقدر قیافه هامون تو دیوار می شه؟
یعنی مثلا سال بالایی ها رو می دیدم به خودم می گفتم، لعنتی اینا چه قدر پیرند! بهشون نمی خوره فقط سه چهار سال بزرگ تر از ما باشند.
حالا الآن دارم با خودم فکر می کنم، یعنی اون قیافه ی سال اول من، به همون اندازه ی استاژر اینترن هایی که می دیدم الآن ترسناک و پیر و جا افتاده شده؟
یا هنوز همون قدر جوونم؟
چند وقت پیش عکسای سال اول رو دیدم، دلم یکم گرفت.
آره خب. اینکه چهره م یکم پیر شده، مشخص بود.
ولی یکم ها! فقط یکم. مثلا قبلا تو دبیرستان مونده بود، تازه در حد سال یکی ها شده. :دی
ولی هنوز به نظرم اون اکیپی که روز اول توی کلاس آبیه نشسته بودند و مثلا هم سن الآن من بودند، به طور غیر عادی ای خیلی خیلی پیر بودند. اونا پیر های دو عالمند.
ولی بیایید دلی جوون باشیم،
بیایید با تُفمون ستاره ها رو به مرگ بکشونیم،
بیایید خورشیدو مثه لامپ روشن خاموش کنیم. :))))
من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم. من جوانم.
پیس. اگه گفتید کدوم شاعر بود کلا دغدغه ی شعر هاش ستایش جوانی بود؟ تو دبیرستان داشتیما. یادم نیست.
اون من جوانم ها که نوشتی جواب داره هاااااااااا
به کفشم به کفشم.......(تعداد زیادی).....به کفشم
البته منظورم کفش نبود!
روزت هم مبارک باباجان :))
مگه تو پیری آلوی خشکیده؟ :دی
ها ها.
نمی شه باید به همون تعداد حواله کنی تا جواب بده. بشین بشمار بنویس. اگه گفتی چند تا جوونم؟!
من کنکور دارمااااا چرا یادم نیست؟؟
مبارکم باشی. :))))
۱۷۰ تا؟
سوختی.
من خیلی بیشتر از اینا جوونم.
ویکتور هوگو بود کی بود یه شعر درباره جوانی داشت
یکی اون
وطنی هم زیاد داشتیم دیگه
وای لعنت بهش اون درس های ادبیات جهان که آثار تاگور و هوگو اینا بود چه قدر شاخ بود. می خوااااام. دلم تننننگ شده.
چراغ خاموش
یه ربع بود داشتم سعی می کردم بخوابم یهو سوالت یادم اومد
رفت رو مخم
یه فحش در حد کثافد بهت دادم
یادم اومد رهی معیری بود طرف
همین!
لعنت به حافظه ت. :)))
آره فکر کنم خودش بود.
ولی نمی تونم مطمئن بشم، صرفا صفحه ی کتاب یادمه.
+ وایسا وایسا! شایدم هوگو باشه که نارنجی گفت.