خورشید دارد به عاشقانه ترین شکل ممکن غروب می کند.
و می دانی...
آره من می دانم که این بوی نسبتا گرمی که به مشامم می رسد و از پشت چشم هایم رد می شود، بوی سینوس های چرک زده ام است...
حتی این را هم می دانم که تصویری که روی دیوار می بینم صرفا آدمکی ست که موهایش از شدت کپک زدگی سیخ وایستاده اند...
منتها ترجیح می دهم که در مسیر نور بایستم و ربطش بدهم به خورشید،
و داستان هایی که تویش سایه ی آدمک های روی دیوار، حرفی بیشتر از یک کپک زدگی ساده برای گفتن داشته باشند و دوربین ده بار روی سایه به این قشنگی فید این فید اوت می کند و مخاطب هم هیچ جیکی نمی زند چون یک صحنه مهم از فیلممان است ولو کلیشه.
ترجیح می دهم چشم هایم را ببندم و هم زمان که برای بار صد هزارم در هفته ی گذشته پشت چشم هایم زق زق می کند به این فکر کنم که این ها یک ربطی به غروب عاشقانه ی خورشید دارد.
آدمکی روی دیوار،
غرق در آخرین ذره های زرد و نارنجی روز بود،
او مو هایش شبیه تین تین وایستاده بود،
و چشم هایش را که می بست،
بوی خورشید در دماغش می پیچید.
(قطره ای اشک روی گونه اش می لغزد)
چرا سر نخورد پایین پس آن مروارید؟
راستی پاشو برو حموم بابا...عح
عح. نمی خوام حسش نیست سرده
باز سرما می خورم
موهامم که خوب واستاده
چرکو
*چرکولک
یا حتی خود (فلو flu) اگه اون برنامه کودک قطره ی آب و الکل رو می دیدی. اسمشم یادم نیست متاسفانه.
چرکو لریه. یعنی کثیف. کسی بر تن آن چرک باشد.
عععع فلو رو یادته؟؟
عشقی باباجان
در زبان غیر لری هم می گیم ها. به نظرم خیلی شنیدم. هی همه واژه های جالب رو جمع نکن واس خودتون ک. :دی
فلو هم که رسما عشق من بود.
اون قطره ی الکل هم احمق ترین موجود جهان بود.
اسم قطره آبه چی بود ولی، یادم نمی آد؟
اسم خود کارتونش هم اگه یادت اومد بگو.
کلا اسم کارتونش قطره ی باران بود. به آبه میگفتن قطره ی باران..یخه یخی بود..الکله یادم نیست..ولی ابره نیمبوس بود :)
لامصبا همیشه هم روز های شهادت پخشش می کردن :||
عح آفرین مرسی حافظه. دمت گرم.
می خوام برم دانلودش کنم.
بعضی جمعه ها هم پخش می کردن فکر کنم. شبکه دو.
راستی کامنتت هم حذف کردم. تایید کنم چهارتا خاله زنک داستانش میکنن. ولی در اسرع وقت جواب میدم. علی الحساب داشته باش که "جانا سخن از زبان ما می گویی"
آره بابا دلم پره.
بیان داستان کنن، می خوام ببینم چی می شه.
اومدم اینجا خودمو خالی کنم دیگه. هاه.
حداقل اینجا دیگه از چیزی نمی ترسم.
جوابم نمی خواهیم.
گفتم که، بلند بلند فکر کردم صرفا. خودمو خالی کردم بیشتر. :دی
شرمنده دیگه...درس دارم حوصله داستان ندادم. اگه می خوای بلند بلند فکر کنی هات بدم بهت پست کنی بعد لینک بدم به وبلاگت بیان بحث کنن باهات
آره دیگه اتفاقا چون درگیری گفتم لازم نکردی بیای جواب بنویسی،
ولی آقا هات چیه. دنیا چه قدر عجیب غریب شد یهو. هات بدی؟ هات بده اکی. :))))
کیلگ زبان فارسیت داره شدید افت میکنه..اون از ماجرای لولو و اینا...اینم از این.
یکم برو فارسی عامیانه تایپ کنی یاد بگیر!
نوشتم بلند بلند فکر کنی هات. عامینه ی بلند بلند فکر کنی هایت
کن یو آندرستند می؟!
ای بابا ای بابا!
با خودم فکر کرده بودم یک چیزیه مثل وبکمی ویسی چیزی. :)))
آره من واقعا تو عامیانه نویسی ده هیچ از همه عقبم. آخه علامت مفعولی "را" هم نذاشته بودی. فهمیدم الآن چی گفتی... و باید بگم لازم نیست، چون خودم دارمش، یه رونوشت گرفتم ازش قبل ارسالش.
تازه خبر نداری اعصابم خورد می شه ملت ته کلمه هاشونو می خورن در عامیانه نویسی! اون روز کی بود نمی دونم، نوشته بود "فک می کنم"... می خواستم برایش بنویسم آره اتفاقا منم "مندیبل" می کنم.
فک می کنم چیه عاخه.
"فکر می کنم!"
آیم عه بلک بورد بابا جان، آیم بلک بورد.
برو بخواب دیوونه
کی دیده که شب بمونه؟