ایزوفاگوس داشت از بابام می پرسید: "بابا، اسم رهبرمون چیه؟"
بابام گفت : "سید علی."
بعد من به حالت وات د فلان از این سر خونه صداشون زدم که :" جدی گفتی؟ جون من اسم رهبر، علی بود این همه مدت؟ پس چرا من یه چیز دیگه فکر می کردم؟"
و بعد از دست کشیدن به چانه و ضمائم اعتراف کردم که: "من تا همین لحظه فکر می کردم اسمش اصغره!"
پاشیدند.
نپاشیدم.
بعد دلقک ها گیرم انداختند، ازم پرسیدند، کیلگ... اسم امام خمینی چی هست؟ جون ما بگو چی هست اسمش.
گفتم: "بدیهیه دیگه، اکبر!" :دی
بهتون که گفتم، دینیم و همه ی این چیزام خیلی خوب هست. هفتاد و هشت زدم تو کنکور نا سلامتی. تاریخ زنده ی این دولتم من!
اصغر بابای منه. قاتیه این بازیای کثیف مکنیدش